نشانه های مورد توجه در آسیب شناسی روانی
علائم آسیب شناسی روانی بسته به ماهیت شرایط متفاوت هستند. برخی از نشانه هایی که نشان می دهند ممکن است یک فرد به نوعی آسیب شناسی روانی را تجربه می کند عبارتند از:
تغییر در عادات غذایی
تغییرات در خلق و خو
نگرانی، اضطراب یا ترس بیش از حد
احساس پریشانی
ناتوانی در تمرکز
تحریک پذیری یا عصبانیت
انرژی کم یا احساس خستگی
اختلالات خواب
افکار خودآزاری یا خودکشی
مشکل در کنار آمدن با زندگی روزمره
کناره گیری از فعالیت ها و دوستان
مقاومت در برابر آسیب شناسی
گاهی مواقع تنها چیزی که می بینیم “مقاومت” است. به طور واقع بینانه، برخی از افراد در حالت مقاومت تقریباً کامل به درمان می آیند:
“من امروز نمی خواستم بیایم.”
“من اینجا هستم فقط به این دلیل که شریک زندگیم گفت که باید اینجا باشم.”
“آیا درمان موثر است؟”
تصور اینکه شناسایی آسیب ها چگونه می تواند در مواجهه با نگرش هایی از این دست پیشرفت کرد، دشوار است. به نظر می رسد در ابتدا “آسیب شناسی هایی اولیه” مانند سرکشی، تبعیت منفعل و ناامیدی در افراد ذکر شده در بالا باید بررسی شوند. پیدا کردن یک بعد آشکارا “سالم” از نظرات آنها دشوار است.
درمانگران، با جملاتی از این دست بهطور منظم مواجه میشوند. حتی نمونههای زیادی از «مقاومت» و «آسیبشناسی های مخفی» دیده می شوند که حتی جسورانه تر و تحریک کننده تر هستند. شنیدن این نظرات نباید صرفا به عنوان مقاومت استنباط شوند. بلکه تحلیل آسیب شناختی آنها می تواند به اتحاد درمانی کمک کند.
در چنین لحظاتی، روانشناس نباید فراموش کنند که، اگرچه سخنان فرد نافرمانی، منفعل، ناامیدکننده یا هر چیز دیگری است، اما او همچنان برای جلسه خود آمده است. آنها نه تنها با وجود این مقاومت در جلسه حضور دارند، بلکه تلاش می کنند در مورد احساس خود صادق باشند.
وقتی فقط با مقاومت و «آسیبشناسی» یک فرد ارتباط برقرار کنید، فراموش میکنید که اشتراک آن ها در مقاومت و تشابه در آسیبشناس شان، تلاشی خام برای ایجاد اتحاد با روانشناس است.
هنگامی که درمانگر فقط با مقاومت توصیف شده توسط کلمات آنها ارتباط برقرار کند و به تلاش بیمار برای دستیابی به کمک از طریق دفاع های ابتدایی بی توجه باشد، فرصت مهمی را برای ارتباط با نیروهای معطوف به درمان مدفون در زیر رفتارهای سطحی از دست می دهید. وقتی همه آنچه که میبینیم «مقاومت» و «آسیبشناسی» است، از پیچیدگی کامل ناخودآگاهی که میخواهیم بشناسیم غافل میشویم.
چه روانشناسانی در حوزه آسیب شناسی روانی کار می کنند؟
همانطور که دامنه آسیب شناسی روانی از تحقیق تا درمان گسترده است، فهرست انواع متخصصانی که تمایل دارند در این زمینه مشارکت داشته باشند نیز گسترده است. در سطح تحقیق، روانشناسان پژوهشی، عصب شناسان و دیگرانی را خواهید دید که سعی می کنند تظاهرات مختلف اختلالات روانی را که در محیط های درمانی دیده می شوند، درک کنند.
در سطح بالینی، انواع بسیاری از درمانگران را خواهید دید که سعی میکنند از سیستمهای تشخیصی برای ارائه درمانهای مؤثر و برای افرادی که با آسیبشناسی روانی زندگی میکنند، استفاده کنند. این موارد می تواند شامل موارد زیر و موارد دیگر باشد:
روانشناسان
مشاوران
جرم شناسان
مشاور خانواده
مددکاران اجتماعی
جامعه شناسان
تشخیص آسیب شناسی روانی
روانشناسان چگونه تصمیم می گیرند که چه علائمی فراتر از یک رفتار عادی است تا وارد قلمرو “آسیب شناسی روانی” شود؟ اختلالات را می توان با اشاره به مشکلات در چهار زمینه تصور کرد: انحراف، پریشانی، اختلال عملکرد و خطر.
برای مثال، اگر علائم افسردگی را تجربه میکردید و به درمانگر مراجعه کرده اید، بر اساس این چهار محور ارزیابی میشوید:
انحراف: این اصطلاح به افکار، عواطف یا رفتارهایی اطلاق می شود که از آنچه رایج است یا در تضاد با آنچه در جامعه قابل قبول تلقی می شود، انحراف دارند. در مورد افسردگی، ممکن است افکار گناه یا بی ارزشی را گزارش کنید که در میان افراد دیگر رایج نیست.
پریشانی: این محور به احساسات منفی اشاره دارد که در درون فرد تجربه می شوند یا منجر به ناراحتی اطرافیان آن شخص می شوند. در مورد افسردگی، ممکن است احساسات شدید پریشانی ناشی از غم و اندوه یا گناه را گزارش کنید.
اختلال عملکرد: با این وضعیت، متخصصان به دنبال ناتوانی در دستیابی به عملکردهای روزانه مانند رفتن به محل کار هستند. در مورد افسردگی، ممکن است گزارش دهید که نمی توانید صبح ها از رختخواب بلند شوید یا اینکه کارهای روزانه خیلی بیشتر از آنچه باید طول می کشد.
خطر: این مورد به رفتاری اشاره دارد که ممکن است شما یا شخص دیگری را در معرض خطرات جدی قرار دهد. در مورد افسردگی، این می تواند شامل گزارش فکر کردن به خودکشی یا آسیب رساندن به خود باشد.
به این ترتیب، میتوانید ببینید که تمایز بین رفتار عادی و آسیبشناختی روانی به نحوه تأثیرگذاری مشکلات بر شما یا اطرافیانتان بستگی دارد.
متاسفانه اغلب تا زمانی که همه چیز به یک نقطه بحرانی نمی رسد، فرد به یک دکتر روانشناس در تهران یا شهر محل سکونت خود مراجعه نمی کند.
دلائل موجود
هیچ دلیل واحدی برای آسیب شناسی روانی وجود ندارد. عوامل متعددی وجود دارد که می تواند خطر ابتلا به بیماری های روانی را افزایش دهد، از جمله:
عوامل بیولوژیکی، از جمله ژن ها و شیمی مغز
مشکلات جسمی مزمن
اعضای خانواده مبتلا به بیماری روانی
احساس تنهایی
عدم حمایت اجتماعی
مصرف مواد یا الکل
تجربیات آسیب زا یا استرس زا
تروماهای کودکی
همچنین مهم است که بدانیم سلامت روان می تواند در طول زمان تغییر کند و باید همیشه مراقب سلامت روان خود باشید. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها (CDC) پیشنهاد می کند که 50 درصد از همه افراد در مقطعی از زندگی خود با یک بیماری روانی تشخیص داده می شوند.