توهم در افسردگی
یک “افسردگی سایکوتیک” نسبتا نادر نیزوجود دارد. هذیان، مثل اعتقاد به اینکه فرد دیگری است یا باور به اینکه باید برای رهاسازی دنیا از دست شیطان باید یکی را بکشد یا توهم، شنیدین صدایی که شدیدا از او ایراد گرفته یا دستور خودکشی میدهد مرتبط با محتوای خلقی است. در چنین شرایطی کمک های تخصصی که برنامه ریزی بلند مدتی برای بهبودی دارند می توانند موثر باشند.
ارزیابی قبل از درمان
با توجه به تاثیر عوامل مختلف، ارزیابی، سنجش نگرش های روانشناختی و صفات شخصیتی را در کنار عوامل محیطی شامل می شود. به لحاظ روانپویشی این عوامل به طور وسیعی مرتبط با فقدان و در نتیجه در ارتباط با افسردگی اتکایی هستند. چراکه منجر به احساس تنهایی، نومیدی، درماندگی، پوچی، ملالت و اضطراب جدایی می شوند. علائم اضطراب و افسردگی گاهی همپوشانی د ارند. درمان اضطراب و افسردگی می تواند علائم این اختلالات را همزمان مورد بررسی و درمان قرار دهد.
انتقاد از خود و گناه ممکن است از نتیجه گیری های ناخودآگاه ناشی شوند. به این معنی که بد بودن فرد منجر به فقدان شده است. جهت گیری خصومت و چگونگی عزت نفس پائین و تنظیم هیجان نیز مهم هستند.
مشکلات جسمی مرتبط با افسردگی
یک ارزیابی دقیق از اختلال افسردگی اساسی شامل جستجوی مشکلات طبی و سایر مواردی از زندگی فرد میشود که ممکن است در تولید علائم شبه افسردگی نقش داشته باشند. شرایط مختلف طبی زیر میتواند علائمی مشابه افسردگی تولید کنند:
- سرطان
- دیابت
- پرکاری یا کم کاری تیروئید
- مولتیپل اسکلروز
- بیماری پارکینسون
- آسیب به سر
- درد مزمن
- هپاتیت
- وضعیت های مرتبط با HIV و سایر بیماری های عفونی
- استفاده از استروئید یا ترک آن
- الکل یا آمفتامین ها نیز میتوانند واکنشهای افسرده ساز ایجاد کنند.
با توجه به دلائل پیچیده و عوامل مسبب افسردگی، افراد به احتمال کمی نسبت به دارودرمانی پاسخ پایدار می دهند. تاثیر دارو ممکن است باعث سرکوب شدن مشکلات زیربنایی شود و درنتیجه این مشکلات می توانند در قالب سایر علائم روانشناختی تظاهر پیدا کنند.
افسردگی در خانواده ها شایع است
معمولا تصور می شود افسردگی عمدتا در نوجوانی شروع می شود. اما شواهد همه گیر شناسی نشان دادند که شروع آن سالهای قبل از مدرسه بر میگردد. در هر صورت مطالعات اخیر افزایش قابل توجه اختلال افسردگی اساسی در نوجوانی و اوایل بزرگسالی را گزارش کردند. علائم طی روزها تا هفته ها گسترش میابند. اختلال افسردگی اساسی صرفا ناراحتی بسیار زیاد نیست. یک بیماری است که ذهن و بدن از جمله شناخت، رفتار، سیستم ایمنی و سیستم عصبی پیراموی را تحت تاثیر قرار می دهد. حتی در بسیاری از جلسات مشاوره خانواده که افراد برای مشکلات خانوادگی مراجعه می کنند علائمی از افسردگی مشاهده می شود.
اثر زخم
فرضیه اثر زخم بیانگر این است که همانند زخم های اطراف جراحت، افسردگی اثری منفی برشخصیت دارد. گرچه پژوهش های اولیه این فرضیه را تائید نکردند اما در دهه گذشته مطالعات مختلفی اثر منفی افسردگی بر خود پنداره ازجمله خود انتقادگری و عزت نفس را بررسی کرده اند. بنابراین در این مورد نه تنها “خود” دارای آسیب شناسی روانی منجر به افسردگی میشود بلکه افسردگی نیز به طور قابل استدلالی مثل یک شئ آزاردهنده باعث تحلیل خود میشود.
شخصیت های افسرده
افراد دارای شخصیت افسرده از فعالیت های زندگی لذت کمی میبرند و به طور جدی در مقابل احساسات دردناک و بخصوص افسردگی، گناه، شرم و احساس بی کفایتی آسیب پذیر هستند؛ آنها درباره تجربه لذت درگیر دودلی می شوند و احساسات مثبت از قبیل خوشحالی، شور و سرآمدی را سرکوب می کنند.
افراد دارای شخصیت افسرده ممکن است بسیار خود انتقادگر یا خود تنبیه گر باشند، استانداردهای غیرواقع بینانه برای خود در نظر م یگیرند و زمانی که مرتکب اشتباه م یشوند خود را سزنش میکنند. آنها از طرد یا رها شدن واهمه دارند و در حضور دیگران نیز احساس تنهایی میکنند یا درگیر این احساس میشوند که فرد مورد نیاز برای احساس بهزیستی را برای همیشه از دست میدهند. این افراد اغلب از خشم و خشونت زیربنایی خود بی خبر هستند. افسردگی، خود انتقادگری یا خود تنبیهی مانع آگاهی از پرخاشگری زیربنایی می شود.
خودسرزنشگری
افراد افسرده خود را بخاطر هر کاستی واقعی یا خیالی سرزنش می کنند و در پاسخ به فشار خود را مستحق سرزنش می دانند، این آمادگی برای سرزنش خود ممکن است باقیمانده حضور در خانواده هایی با شرایط دشوار باشد که مراقبین غفلت کننده، آزارگر یا طرد کننده بوده اند. فکری که ناخوشایند است، اما در عوضِ نسبت دادن رنج به بد بودن خود موضوعی با قابلیت کنترل در اختیار قرار میدهد. بنابراین افراد با افسردگی دروفکنی شده تلاش میکنند تا خوب باشند اما به ندرت به رضایت مندی دست میابند.
افراد با افسردگی اتکایی در مقابل فقدان و جدایی، دچار رنج و نابسامانی می شوند. روان آنها حول موضوع روابط، عواطف، اعتماد، صمیمیت، اشتیاق و ترک سازمان یافته است. آنها بجای کمالگرایی یا خود انتقاد گری بیشتر احساس تهی بودن، تنهایی، نقص، درماندگی و ضعف می کنند. آنها اغلب از نا امیدی وجودی و احساس بی معنی و تهی بودن زندگی شکایت دارند.
روان درمانی افسردگی
روان درمانی افسردگی اغلب مبتنی بر تشریک مساعی و همکاری خواهد بود. ضروری است که بیمار و درمانگر احساس مثبتی نسبت به روان درمانی پیدا کنند. روان درمانگر اغلب درباره بیمار و فرایند درمان با دقت عمل بالایی وارد عمل می شود.
چالش روان درمانی شناسایی این موضوع است که، احساسات مثبت حاصل از الگوهای فکری تغییر یافته بیمار بر اساس مزایای درمان شناخته شود. در درمان افسردگی ضروری است که احساسات منفی بیمار بخصوص خصومت و انتقادگری شناسایی و بررسی شوند. جایی که خود انتقادگری و خود تنبیهی برجسته باشد بیمار بخاطر بینش یافتن نسبت به شیوه هایی که از طریق آنها خشم و انتقادگری را به سمت سایرین هدایت میکند سود میبرد. آنجایی که فکر مشغولی با طرد و فقدان برجسته است – تم های اتکایی – بیمار از پذیرش نا کفایتی و بد بودن خود توسط یک یافت رابطه ای سود خواهد برد.
نظریه های افسردگی
اهمیت درمان افسردگی به این دلیل است که نه تنها افسردگی کارکرد فرد را مختل میکند بلکه تاثیر ناسازگاری بر روابط زوج، خانواده، ارتباط والد فرزند و سایرین می گذارد. به همین دلیل درمان افسردگی از سالها قبل مورد توجه روانشناس و علوم روانشناسی قرار داشته است. درمان مبتنی بر نظریه ها و تئوری های رواندرمانی، مشاوره و خانواده درمانی شکل گرفته است. برای دریافت این درمان ها می توانید از خدمات حضوری استفاده کنید و به بهترین روانشناس در تهران یا سایر شهرها مراجعه کنید.
همچنین در برخی شرایط مثل مشغله کاری زیاد از مشاوره آنلاین روانشناسی می توان استفاده کرد. باید توجه کرد که درمان افسردگی در خانه تقریبا ناممکن است. اما نکاتی نیز وجود دارد که رعایت آنها در منزل کمک کننده خواهد بود. در ادامه رویکردهای درمانی زیر توضیح داده می شوند.
- روانشناسی مثبت گرا
- فعالسازی رفتاری
- درمان سیستم تحلیلی
- واقعیت درمانی
- درمان شناختی رفتاری افسردگی
- درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
- رویکرد روان تحلیلی
درمان های افسردگی
اغلب درمان های افسردگی که برخواسته از نظریه های پاتولوژیک هستند دیدگاهی علامت محوری به مشکلات دارند. هدف آنها تخفیف و تسکین علائم بیماری است. در دو دهه اخیر رویکردهای متفاوتی از قبیل روانشناسی مثبت گرا نیز در درمان افسردگی مورد توجه قرار گرفته است.
درمان افسردگی و روانشناسی مثبت گرا
نظریه پردازان این رویکرد معتقدند روانشناسی بیشتر به آسیب شناسی پرداخته و جنبه های مرضی و بیمارگون را مدنظر قرار داده است. این باعث شده که به توانایی ها و جنبه های مثبت مراجع کمتر توجه شود. رواندرمانی مثبت نگر به رغم عمر کوتاه خود کاربست های متنوعی در حیطه عمل و به ویژه در عرصه درمان افسردگی داشته است.
روانشناس افسردگی در تهران با رویکرد مثبت گرا در درمان افرادی که از افسردگی حاد یا مزمن رنج میبرند نتایج موثری گزارش کرده است.درکل میتوان آن را مداخله ای موثر در درمان در نظر گرفت. برخی پژوهش های اخیر نشان دادند که این رویکرد در مقایسه با دارودرمانی شیوه ای اثر بخش برای درمان افسردگی میباشد. برخی از مطالعات با استفاده از این رویکرد به روان درمانی افسردگی در زوجین پرداختند. آنها نشان دادند که کاهش افسردگی در یکی از زوجین میتواند منجر به افزایش رضایت مندی از ازدواج می شود.
درمان افسردگی و فعالسازی رفتاری
فعالسازی رفتاری نوعی رفتار درمانی محض و مبتنی بر تحلیل تابعی رفتار است. هرچند در درمان سایر اختلالات نیز بکار برده می شود اما در درمان افسردگی از اهمیت بالایی برخوردار است. در درمان افسردگی برای کاهش اجتناب رفتاری، تمرکز ویژه ای بر فعال سازی رفتاری می شود. در این نوع از درمان به فرد آموخته میشود که در مقابله با شرایط محیطی ناکام ساز و آزار رسان به جای دوری گزینی و اجتناب، از فعالسازی رفتاری استفاده کند. برخی پژوهش نشان دادند که درمان افسردگی بوسیله فعالسازی رفتاری نتایج معنی داری به همراه دارد. یکی از دلایل آن این است که فعال سازی رفتاری رفتاری به طور مستقیم منجر به کاهش نشخوار فکری میشود. این امر میتواند مقدمه ای برای ارائه درمان شناختی باشد چراکه هیجانات قوی تا حدودی فروکش کرده و میتوان به اصلاح و تغییر افکار پرداخت.
رواندرمانی سیستم تحلیلی شناختی رفتاری
این نوع از درمان از ترکیب مدل بین فردی با رفتار درمانی شناختی در دانشگاه ویرجینیا بوجود آمد. از این رواندرمانی به ویژه در درمان افسردگی استفاده می شود و نتایج پژوهشی نشان دادند که در درمان افسردگی مزمن و همچنین در درمان افسردگی همبود با نشانه های جسمی اثربخشی معنی داری دارد. در این نوع از درمان افسردگی به فرد آموزش داده میشود که چگونه الگوهای رفتاری و فکری آنها مشکلات و تعارض های بین فردی را ایجاد و تداوم می بخشد. رواندرمانی سیستم تحلیلی شناختی رفتاری علاوه بر درمان افسردگی میتواند سازگاری اجتماعی و مهارت های مقابله با استرس را افزایش دهد. این نوع از درمان بر تعاملات بین فردی و حل مسئله اجتماعی تاکید دارد.
واقعیت درمانی
این درمان نیز همانند سایر رویکردهای روانشناسی تلاشی برای تغییر رفتار است. واقعیت درمانی یک شیوه رواندرمانی است که به مردم کمک می کند تا خواسته ها، نیاز ها، ارزش های رفتاری و راه حل هایی را بررسی کنند که به برطرف کردن نیازهایشان کمک می کنند. براساس این رویکرد انسانها افسرده نمی شوند. بلکه افسردگی را انتخاب کرده و رفتار افسردگی را نشان میدهند.
درگیر شدن در یک عمل فعالانه به انسانها کمک میکند رفتارهای افسرده و احساس بدبختی آنها جای خود را به احساس کنترل بدهد. این مورد بخصوص در درمان افسردگی سالمندان کمک کننده می باشد. این وضعیت با احساس مثبت، افکار مثبت و آرامش جسمی بیشتر همراه است. واقعیت درمانی در درمان افسردگی رویکرد خود را داراست و افسردگی کردن را نوعی درخواست کمک بدون التماس میبیند. اولین قدم در درمان افسردگی این است که فرد بفهمد افسردگی قویترین شیوه ارسال پیام کمکم کن به دیگران است.
درمان شناختی رفتاری
یکی از رویکردهای رواندرمانی برای درمان افسردگی، رویکرد شناختی رفتاری است که از دهه 1970 ارائه و سودمندی آن در پژوهش های متعددی گزارش شده است. زیربنای درمان شناختی رفتاری این است که ناراحتی های روانشناختی و به خصوص افسردگی نتیجه افکار ناسازگار هستند. در طی فرایند درمان افسردگی، فرد ارتباط بین افکار و احساسات منفی را با حالات افسردگی متوجه می شود. او افکار خود را به عنوان فرضیه هایی به بوته آزمایش می گذارد. چنانچه از این رویکرد استفاده شود طول مدت درمان افسردگی ممکن است بین 6 تا 20 جلسه باشد. تعداد جلسات به عوامل مختلفی از جمله شدت افسردگی، طول مدت، درمانهایی که تا کنون دریافت کرده، سیستم حمایتی خانواده یا دوستان و سایر مشکلات همزمان بستگی دارد. بر اساس این رویکرد برخی از افکار را افکار منفی یا افسرده ساز می نامیم. این افکار باعث کاهش احساس خود کارآمدی یا انگیزش لازم برای انجام کارها می شوند.
همزمان با کاهش این نوع افکار، تنظیم هیجانی در فرد ارتقاء یافته و مهارت های مقابله با شرایط دشوار و استرس زا و همچنین مهارت های بین فردی و اجتماعی به فرد آموزش داده می شود. افرادی که درمان شناختی رفتاری را به طور کامل دریافت می کنند به احتمال کمتری در آینده دوباره دچار دوره های افسردگی می شوند.
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
این نوع از درمان، مبتنی بر موج سوم نظریه های رواندرمانی است. به جای تلاش برای تغییر و اصلاح شناختها بر کارکرد آنها متمرکز است. سعی می شود تا ارتباط روانشناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد. این رویکرد اینگونه تعریف شده: یک رویکرد درمانی بافتاری کارآمد و براساس نظریه چارچوب ارتباطی. مشکلات روانشناختی انسان را عمدتا به عنوان انعطاف ناپذیری روانشناختی میداند که توسط اجبارهای اولیه و اجتناب از تجربه ها ایجاد شده اند.
این رویکرد، اجتناب از احساسات منفی را مشکل اصلی افراد میداند که به ناتوانی و کاهش رضایت از زندگی می انجامد. طبق این نظریه و در فرایند درمان افسردگی، اجتناب زمانی اتفاق میافتد که افکار و هیجانات منفی اثر مفرط و نامناسب بر رفتار می گذارند. بنابراین درمان افسردگی مبتنی بر این رویکرد، کاهش اجتناب و افزایش مواجهه با موقعیت های به ظاهر افسرده ساز مورد توجه است.
سایر رویکردهای رواندرمانی از جمله درمان شناختی رفتاری بر کاهش یا کنترل علائم تاکید دارند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد افزایش پذیرش واکنش های منفی (افکار، هیجانات، حواس بدنی) را به نفع درگیری در فعالیت های معنی دار در مرکز توجه قرار می دهد. مفهوم پردازی در درمان افسردگی مبتنی بر هیجانات مرتبط با وقایع گذشته از قبیل فقدان است که باعث میشود واکنش های طبیعی به رویدادهای استرس زای زندگی و سازگاری با آنها بازداری شوند.
رویکرد روان تحلیلی به درمان افسردگی
روان تحلیلی نوعی از رواندرمانی است و به فهم فرایندهای ناهوشیاری میپردازد که تعیین کننده افکار، احساسات و رفتار فرد هستند. روان تحلیلگران با بررسی عمقی نظام روان و جستجوی عوامل ناهوشیار، در مقایسه با سایر رواندرمانی ها رویکردی متمایز اتخاذ می کنند. بر اساس این دیدگاه ناتوانی در بررسی عمقی ابعاد مختلف روان انسان علت موفق نبودن سایر رویکردهای درمانی است. روان تحلیلگران در درمان افسردگی به افزایش آگاهی از فانتزی ها و تعارض های ناهوشیار می پردازند. در درمان افسردگی روان تحلیلگران به موضوعات مشخصی توجه عمیقی دارند. مواردی از قبیل خشم درونی سازی شده، فقدان شئ مورد علاقه درونی شده، انتظارات سوپرایگو قوی. یا نیازهای مبتنی بر شخصیت خودشیفته، فقدان عزت نفس و محرومیت از والدین درسالهای اول تولد .
زیگمود فروید درمانهای موفقی از افسردگی را گزارش کرده است. او بین فقدان های واقعی و فقدان های نمادین تمایز قائل شد. هردو این فقدان ها به سبب تجربه مجدد برخی رویدادهای آسیب زا می توانند به شکل گیری احساسات افسرده ساز منجر شوند. پژوهشهای متعددی اثربخشی روان تحلیلی در درمان اختلالات خلقی را گزارش کرده اند. این پژوهش ها بخصوص درمان افسردگی منشی را موفقیت آمیز گزارش کرده اند. روانکاو خوب در تهران یک منبع بی پایان برای دست یابی و حل تعارض های ناخودآگاه به حساب می آید.
گرچه درمان در وهله اول فرد افسرده را مورد توجه قرار می دهد. اما لازم است اطرافیان مطلع شوند که چگونه با فرد افسرده رفتار کنیم.
منابع
- راهنمای تشخیص روانپویشی، نسخه دوم.
- تالیف ویتوری لینگاردی و نانسی ویلیامز
ترجمه دکتر رامین علوی نژاد
- نظریه های رواندرمانی (بروچسکا)
11 دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
خیلی ممنون دکتر که امکان مشاوره اینترنتی رو توی سایتتون گذاشتید
میخواستم بدونم که آیا کودکان هم افسردگی میگرن ؟
من احساس بدی راجبه بچه ام دارم
لطفا راهنمایی کنید
سلام وقت بخیر لطفا مقاله زیر را مطالعه بفرمائید:
درمان افسردگی کودکان
سلام دکتر جان
من به شدت به دلیل مشغولیت کاری کم خوابی دارم
خیلی میترسم که ننکنه افسردگی بگیرم
آیا کم خوابی تاثیری داره دکتر
جناب آقای دکتر علوی
هر پدر و مادری علاوه بر مراقبت و بزرگ کردن فرزند، به او آداب و تربیتهایی را نیز میآموزد. به نظر شما افسردگی هم می تواند به فرزند آموزش داده شود.
سلام خسته نباشید
من دایم احساس خستگی و بی حوصلگی و خواب الودگی دارم
میتونم از شما کمک بگیرم؟
سلام خسته نباشید
دکتر من از جمع بیزار شدم
واقعا دلم نمیخاد برم مهمونی
حوصلم یسره سر میشه
هیچ چیز خاصی علاقه ندارم
و به تازگی این طوری شدم
با دو تا مشاور خیلی توانا هم صحبت داشتم اما از جواب های سرد و کوتاهی که دادند بیشتر حالم بد شد
سلام. جلسات مشاوره ای که به صورت پرسش و پاسخ برگذار شود می تواند مفید باشد اما بهتر است برای رواندرمانی وقت کافی بگذارید.
من تجربه درمان اضطراب و افسردگی شدید (بدون دارو) با دکتر رامین علوی داشتم اگر مایل بودید حتما مراجعه کنید
مرسی موفق باشید
سلام من تمام این عوارض و مشکلات رو که ناشی از افسردگی هست به شدت دارم راهنمایی کنید
سلام من افسردگی شدید دارم از هیچی لذت نمیبرم چند سال دکتر روانپزشک میرم اصلا هیچ تاثیری نداشته میخاستم ببینم چکار کنم