در ازدواج به چه نکاتی باید توجه کرد
شما هرگز نمی توانید واقعاً بگویید که یک ازدواج آنچه را که لازم است برای دوام “تا زمانی که مرگ ما را از هم جدا کند” دارد یا خیر. با این حال، برخی از افراد هستند که در یک زندگی متاهلی احساس بهتری دارند. ممکن است آنها آموزش دیده اند که چه چیزی زوج ها را به طلاق سوق می دهد و در ازدواج به چه نکاتی باید توجه کرد. این موارد بخصوص در مشاوره ازدواج مورد توجه قرار می گیرند.
در زیر، 11 مورد از فلج کننده ترین اشتباهاتی که دو نفر میتوانند در یک ازدواج مرتکب شوند را از دید یک روانشناس با شما به اشتراک می گذاریم.
1. قربانی کردن رابطه جنسی
پرهیز از رابطه جنسی یا کنار گذاشتن آن میتواند مسیر لغزنده خیانت یا حتی طلاق را آغاز کند. در یک ازدواج، بدون یک زندگی جنسی خوب، راحت تر است که از ازدواج دست بکشید.
رابطه جنسی شما یک فشارسنج برای زندگی صمیمی شماست. داشتن رابطه جنسی، چه در خلق و خوی باشید و چه نباشید، بخش مهمی از ارتباط و احساس عشق زن و شوهر است.
بله، شما ممکن است همراهان یا حتی بهترین دوستان هم باشید. میتوانید با هم پدر و مادر شوید و قبضها را بپردازید و شغل، ازدواج یا رابطه خود را با هم به خوبی اداره کنید. برخی از زوجها این کار را برای سالها انجام میدهند و به همه دوستان و خانواده خود میگویند که زندگی خود را به عنوان یک زوج، خوب مدیریت می کنند.
اما بدون رابطه جنسی، بدون زندگی وابسته به عشق شهوانی، باعث می شود که احساس کنید فقط هم اتاقی هستید.
2. داشتن انتظارات غیر واقعی از ازدواج
چگونه زوج ها به این نتیجه می رسند که زمان آن رسیده است که ازدواج را ترک کنند. دلایل واضحی وجود دارد از جمله خشونت خانگی، مواد مخدر، سوء مصرف الکل، خیانت. اما چیزی که ازدواج را به پایان می رساند چیزی کمتر آشکار است: ناتوانی در پذیرش فردی که با او ازدواج کرده اید، خود یا رابطه ای که واقعی هست. بسیاری از زوج ها ملاقات می کنند، قرار ملاقات می گذارند، عاشق می شوند. ما با این تصور بزرگ شده ایم که عشق و احترام مهم ترین عوامل در ازدواج هستند اما در واقع پذیرش ممکن است کلید یک پیوند طولانی مدت باشد.
رابطه جنسی همیشه کامل نخواهد بود، دعوا و کسالت و انواع چالش ها وجود خواهند داشت. ازدواج فراز و نشیب دارد. اما عشق و خانواده و ثبات و آسایش هم هست. اگر زوجها بتوانند طوفانها را پشت سر بگذارند، ارتباط برقرار کنند و بپذیرند که ازدواج همیشه بی نقص نیست، به احتمال زیاد در کنار هم خواهند ماند.
3. انتظار از شریک زندگی برای “ترمیم” زخم های عاطفی گذشته شما
انتظار از همسرتان برای التیام زخمهای دوران کودکیتان، ازدواج شما را از بین میبرد. اگرچه بیشتر افراد آگاهانه این رفتار را مرتکب نمیشوند اما برخی به این امید که طرف مقابل حمایت بیقید و شرطی را که هرگز از والدین خود دریافت نکردهاند، به آنها ارائه کند وارد ازدواج می شود. جستجوی ناخودآگاه برای این نوع عشق، بار ناعادلانه ای بر دوش همسران می گذارد.
وقتی او نتواند انتظارات غیرممکن شما را برآورده کند، از او انتقاد می کنید که شما را ناامید کرده است. مهم نیست که او چه کاری انجام می دهد، به نظر می رسد شوهر شما هیچ وقت حرف درستی نمی زند. گیج و دلسرد کنار میکشد، و باعث ایجاد ترس از رها شدن در شما میشود.
شما برای عشقی که هیچ کس قادر به تامین آن نیست ناامیدتر می شوید و به دلیل عدم ارائه آن توسط همسرتان انتقادگر می شوید. او نیز که به طور فزاینده ای ناامید می شود، عقب نشینی می کند. این چرخه همچنان ادامه دارد. اگر زن و شوهر نتوانند این پویایی رابطه سمی را تغییر دهند، ازدواج در نهایت با ناراحتی خاتمه می یابد.
4. تلاش زیاد برای راحتی
چیزی که اکثر مردم متوجه نمی شوند این است که راحتی بیش از حد بیشتر اوقات به رنجش تبدیل می شود. انتظارات بالا می رود و سپس تلاش ها نادیده گرفته می شوند.
دیر یا زود زمانی فرا میرسد که حتی از همسرتان نمیپرسید که روزش چطور گذشت. در ازدواج باید بیشتر حواسمان به تلاش ها باشد. هرکسی که به شما می گوید ازدواج هرگز نباید کار سختی باشد، یک نوع خوش بینی است. افراد باهوش همیشه سوالات خوبی می پرسند، با دقت گوش می دهند و برای انگیزه دادن به خود تلاش می کنند. چرا باید ازدواج خوب نشناسید؟ چرا مردم در تلاش برای تبدیل شدن به کسی که ارزش گذراندن یک عمر با او را داشته باشد، اینقدر زود خسته می شوند؟
5. دعوت از مادر و پدر به ازدواج
ازدواج بین دو همسر است، نه دو همسر، مادر، پدر و خاله و عمو. اگر زوج در ابتدا مرزهای خوب و ارتباط قاطعی برقرار نکنند، باور کنید، این الگوی دخالت اعضای خانواده می تواند بدتر شود و ازدواج از هم بپاشد. برخی از زوجها میتوانند با دخالتهای خانواده کنار بیایند و از یکدیگر محافظت کنند، اما زوجهای دیگر در برابر نیروهای مخرب بسیار آسیبپذیر به نظر میرسند. در مواردی که مشکلات خانوادگی شدن یابد بهتر است از یک مشاوره خانواده کمک بگیرید.
بهویژه زمانی که یکی از زوجها از یک فرهنگ خانوادگی است که در آن اعضا در هر زمان درگیر در تجارب یکدیگر هستند. به عنوان یک زن و شوهر، باید اتحاد خود را در اولویت قرار دهید و یاد بگیرید که چگونه یک جبهه متحد تشکیل دهید.
در مورد مداخله مادران و پدران چه توصیه ای وجود دارد؟ آنها باید کمی به فرزندان احترام بگذارند و اجازه دهند به عنوان بزرگسالان رشد کنند و خودشان تصمیم بگیرند. مانند بزرگسالان توانمند زندگی کنند. همچنین مراجعین باید توجه دشته باشند که برای دریافت کمک به بهترین روانشناس های تهران مراجعه کنند.
6. امتناع از دادن فضا به یکدیگر
اگر میخواهید دوام بیاورید، خودتان به زمان نیاز دارید. سعادت زناشویی در صورتی امکان پذیر است که هر یک از طرفین با دیگری خوشبخت باشد. فاصله دادن های موقتی باعث میشود که قلب ها عاشق شوند. پس از چند روزها دوری از یکدیگر، یا فاصله گرفتن از زندگی عادی، ازدواج بسیار صمیمی تر از حالت سردی است که یکدیگر را در آن رها کرده بودید.
شادی واقعی باید از درون سرچشمه بگیرد و هرگز نمیتوان از شخص دیگری انتظار آن را داشت. البته، شما باید کیفیت اساسی اعتماد را نیز در رابطه خود داشته باشید. اعتماد به ما این امکان را می دهد که یکدیگر را برای کشف منافع و استقلال خود آزاد بگذاریم. شرکایی که در طول هر مرحله از ازدواج به صورت فردی نیز رشد میکنند، آنهایی هستند که بهترین شانس را برای رشد در کنار هم و با هم ماندن دارند.
7. طفره رفتن از گفتگوهای مهم درباره پول
هنگامی که یک زوج ازدواج می کنند، نگرش و رویکرد شخصی خود را به امور مالی وارد ارتباط می کنند. اگر تفاهم و توافق در مورد نحوه به دست آوردن، استفاده، پس انداز و خرج کردن پول مشخص نباشد رابطه آسیب پذیر می شود و ممکن است بعداً به دردسر بیفتید.
تحقیرآمیزترین طلاق هایی که دیده می شوند مربوط به سوء استفاده و استفاده نادرست از پول است. مسائل مالی بدون بحث می تواند حتی فداکارترین زوج ها را از هم جدا کند. برای جلوگیری از درگیری مالی، شفاف باشید.
پول را در زندگی زناشویی خود یک رمز و راز نگه ندارید. برای یک زوج بسیار مهم است که یک بودجه واقعی بسازند، اهداف مالی کوتاه مدت و بلندمدت مشترک ایجاد کنند و به آنها پایبند باشند، به طور برنامه ریزی شده برای مواقع اضطراری (از دست دادن شغل) پول را کنار بگذارند.
8. بیش از حد به اشتراک گذاشتن افکار منفی
بیشتر افکار منفی را می توان در 4 موضوع ممنوع خلاصه کرد: انتقاد، شکایت، محکوم کردن (از جمله متهم کردن، سرزنش، برچسب زدن، توهین و غیره) و درگیری غیرمولد.
بله، شما این حق را دارید که آنچه را فکر می کنید بگویید، اما این به این معنا نیست که گفتن چیزهای آزاردهنده به کسی، به خصوص یک عزیز، درست است.
همچنین، سرکوب و عقب نگه داشتن احساسی که دارید بد است. باید ارتباط برقرار کنید و قاطع باشید، فقط عصبانی و آزرده نباشیم. تنها چند دقیقه طول میکشد تا افکارتان را جمعآوری کنید و آنها را منطقی بیان کنید. وقتی شروع به عصبانیت میکنید، بدانید در حالی که بخشی از شما واقعاً عصبانی و ناراحت است، بخش دیگری از شما (بخش پخته تر و بهتر) واقعاً عاشق است و مملو از تحسین و احترام است. آن الگو را پیدا کنید و حقیقت خود را از آن طریق بگویید.
9. رفتار والدین به عنوان یک ورزش رقابتی
هرگز یک کتاب قانون برای تربیت فرزند وجود نداشته و نخواهد داشت و اینکه والدین رقابتی نیست. برخی والدین این عادت بد را دارند. بازی “چه کسی را بیشتر دوست داری / چه کسی پدر و مادر بهتری است”. اگر فرزند به سراغ پدر برود تا احساس ابرقهرمانی داشته باشد، می تواند احساس کند که مادر درگیر بی کفایتی شده است. این موارد می تواند کودک را سردرگم کرده و زندگی زناشویی را نیز درگیر تعارض کند.
10. ترس بیش از حد برای به اشتراک گذاشتن احساسات خود
اشتباه شماره یک در ازدواج این است: ترسیدن، ترسیدن بیش از حد برای گفتن احساس واقعی خود به همسرتان، ترس از صحبت کردن زمانی که احساس بد شما در جریان است و به شما می گوید که چیزی درست نیست. خیلی می ترسید که آستین های خود را بالا بزنید و کار فوق العاده سختی را انجام دهید؟ آن کار تلاش برای نجات یک ازدواج ضعیف است. ترس بیش از حد از انجام درست یک رابطه را قبل از شروع رابطه دیگر پایان دهید.
برای اکثر مردم، ازدواج تلاش می خواهد. به تعهد و حس شوخ طبعی نیاز دارد و جسارت می خواهد. ترسیدن اشکالی ندارد، طبیعی است که گاهی چنین احساسی داشته باشید. اما تسلیم دربرابر ترس می تواند باعث ایجاد شکست در ازدواج شود.
11. برنامه ریزی برای عروسی، نه ازدواج
ازدواج را مانند قایق رانی در یک رودخانه بزرگ تصور کنید. اما ما یک افسانه فرهنگی بزرگ داریم که عشق و سازگاری کافی است.
زمانی که در قایق کوچک ازدواجمان وارد رودخانه میشویم، به خودمان اجازه میدهیم که حواس ما را از محیط اطراف پرت کنیم. اما متوجه شویم که این جریان از چیزی که تصور میکردیم سخت تر است. ما پارو می زنیم اما قایق ما به تدریج به سمت جنوب حرکت می کند، در ابتدا به طور نامحسوس، اما بعد از اینکه بزرگتر شدیم و بچه دار شدیم، جریان قوی تر می شود.
در نهایت متوجه میشویم که به سمت شیبی تند میرویم و برخی از شما از قایق بیرون می پرید. احساس میکنید که آن انگیزه و تعهد اولیه را از دست داده اید.
برخی از شما در نهایت به قایق دیگری وارد می شوید. اما هرگز یاد نگرفتید که در مورد ازدواج آگاهانه، مستقل و پرانرژی باشید. توصیه برای اجتناب از این تغییر مسیر؟ هر روز به عنوان دوست با یکدیگر در تامل باشید. برای سالگردها و مراسم ارزش خاصی قائل شوید. حتی زمانی که انرژی کم است برای رابطه جنسی برنامه ریزی کنید. دوستان واقعی و صادق باشید. ممکن است به یک روانشناس خوب در شمال تهران نیاز داشته باشید. برای دریافت نوبت از دکتر رامین علوی نژاد از طریق اطلاعات مندرج در همین سایت می توانید اقدام بفرمائید.