تفاوت اختلال دوقطبی نوع I و نوع II
از آنجایی که ممکن است اختلال دوقطبی با دوره های از افسردگی اساسی آغاز شود ،تشخیص آن نیازمند مشاهدات بلندمدت است. وقتی فرد دوره های کامل شیدایی و افسردگی اساسی را داشته باشد اختلال دوقطبی I تشخیص گذاری می شود؛ وقتی حداقل یک دوره از افسردگی اساسی به همراه دوره های هایپومانیا وجود داشته باشد اختلال دوقطبی II مطرح میشود. میانگین سن شروع اوایل 20 سالگی است و زن و مرد به یک میزان مبتلا می شوند.
اختلال سیکلوتایمیا
وقتی اختلال سیکلوتایمیا تشخیص گذاری میشود که نوسان خلق به طور قابل توجهی وجود داشته باشد اما شدت آن در حدی نباشد که در طبقه اختلال دوقطبی قرار گیرد. در اصل نوسان بین افسردگی و مانیا خفیف روی میدهد. در اختلال سیکلوتایمیا تفاوت جنسیتی وجود ندارد، میتواند اوایل نوجوانی ظاهر شود و میانگین سنی شروع آن مشابه اختلال دوقطبی است (یعنی اوایل 20 سالگی). از آنجایی که علائم این اختلال شدید نیستند ممکن است افراد برای درمان اقدام نکنند و خطر بدون تشخیص ماندن این اختلال قابل توجه است.
تجربه ذهنی افراد دارای اختلال سیکلوتایمیا شامل احساس کنترل نداشتن بر تغییرات غیرمنتظره است. یک پیامد ذهنی دیگر از این اختلال تجربه احساس بیثبات خود است. افراد دارای اختلال سیکلوتایمیا بین احساس ضعف و قدرت، شایستگی و ناشایستگی نوسان دارند. زمانی که متوجه شوند این بیثباتی ریشه در نوسانات خلقی دارد از احساس گیجی آنها کم میشود. گرچه ممکن است شدت علائم و رفتارها در وهله اول به اندازه آنچه در اختلال دوقطبی دیده میشود جدی به نظر نرسند اما نقش های اجتماعی و کارکرد ارتباطی ممکن است به طور جدی تاثیر ببیند.
تفاوت اختلال دوقطبی با شخصیت مرزی
شاید بزرگترین چالش در تشخیص اختلال دوقطبی شباهت علائم و پدیدارشناختی نسبی آن با سطوح پائین سازمان شخصیت مرزی است (از جمله جامعه ستیزی، خودشیفته، و سازمانهای هیستیریونیک و همچنین تشخیص اختلال شخصیت مرزی). این وضعیتهای شخصیت که با تغیرپذیری خلق مشخص میشوند در بین بیمارانی که از اختلالات دوقطبی رنج میبرند بسیار شایع هستند و درنتیجه مکن است تشخیص گذاری را پیچیده کنند. یک خطای تشخیصی رایج این است که وجود سازمان شخصیت خودشیفته یا نمایشی را پیامد رفتارهای بدون کنترل بیمار که ناشی از وضعیت خلقی هایپومانیا است بدانیم.تفاوت اختلال دوقطبی چرخه سریع با اختلال هویت گسسته
جابجایی بین شخصیتهایی که چیزی متفاوت از خلق هستند ممکن است به اشتباه چرخه سریع برداشت شود، نزدیک به چهار دوره در روز یا در موارد شدید در هر ساعت و یا دقیقه، چنین سرعت و میزانی چیزی فراتر از هر اختلال دوقطبی است. چرخه های سریعتر از این (دوره هایی که کمتر از زمان مورد نیاز به طول می انجامند، بخصوص اگر در یک روز باشند) یک تشخیص دیگر (مثل جابجایی در بیمار مبتلا به اختلال هویت گسسته) یا یک وضعیت مختلط دیگر که علائم افسردگی و شیدایی همزمان وجود داشته باشند را مطرح میکند. بیمارانی که خارج از این محدوده باریک قرار بگیرند باید براساس آسیب شناسی اولیه تحت درمان قرار بگیرند. شیدایی محض در اولین سالهای بیماری بیشتر شایع است؛ وضعیتهای مختلط در سالهای بعد وقتی که سرخوشی با خصومت جایگزین شود شایعتر هستند.
تجربه ذهنی وضعیتهای شیدایی
حالتهای عاطفی
به گفته دکتر رامین علوی نژاد: در زمان شیدایی فرد سرخوشی و تحریک پذیری شدیدی را تجربه میکند که اغلب همراه با بی قراری گذرا و حساسیت بیش از حد به توهین و طرد شدگی مورد انتظار است. شیدایی بوسیله انرژی مازادی تعریف میشود که:
- میتواند به طور مثبت و به عنوان قدرت، توانایی و خلاقیت استفاده شود
یا
- منفی و به صورت یک فشار داخلی مختل و منحرف کننده مورد استفاده قرار گیرد.
در هردو حالت فشار داخلی بیش از حد میتواند منجر به رفتار تکانشی و پر خطر شود. بیمارانی که شیدایی را تجربه میکنند اغلب گزارشهایی از تمایلات شدید و حتی ناامید کننده به همراه میل جنسی شدید و فقدان بازداری اجتماعی به دیگران میدهند.
افراد مبتلا به شیدایی ممکن است احساس تنش، گسست و بیقراری و همچنین خوشحالی کامل و بهزیستی قطعی را تجربه کنند. نوسان خلق سریع آنها همراه با نوسانات مشابه در تجربه “خود” است. بنابراین یک فرد ممکن است برای مدتی احساس حزن، بی استفاده بودن و بیقراری کند و بلافاصله پس از آن مثل یک قهرمان، پیامبر یا فردی که قدرت و انرژی نامحدودی دارد رفتار کند. این تغیرات میتوانند ناگهانی، پیش بینی ناپذیر و غیر قابل کنترل باشند. وقتی شیدایی فروکش میکند احساس فقدان بوجود میآید – یک میل شدید برای هیجانات نیرومند، وجد و تولید کردن. بنابراین بسیاری از افرادی که دوره های شیدایی را تجربه می کنند برای حفظ یا شدت بخشیدن به این دوره ها از داروهای بالا برنده (کوکائین) استفاده می کنند.
الگوهای شناختی
الگوهای شناختی می تواند موارد زیر را شامل شود:
- تخیلات شکست ناپذیری
- استثنایی بودن و داشتن استعداد شناسایی نشده
- حس توانایی کسب موفقیت در هر زمینه ای
- آرزوی مورد ستایش قرار گرفتن و مشهور شدن
در شیدایی شدید تفکر واضح، منطقی و خطی با اشکال تجربه می شود. افراد ممکن است نگران ناتوانی خود در نگهداری افکار دمدمی و پرفشار خودشوند. آنها گاهی احساس سردرگمی میکنند و در شناسایی اهمیت افکار سبقت گیرنده از هم ناتوان میمانند؛ سایر مواقع ممکن است این آشفتگی فکر را بسیار لذت بخش تجربه کنند. آنها متناوبا محتویات ذهن خود را بدون سانسور یا بازداری بیان می کنند.
وضعیتهای جسمی
وضعیتهای جسمی شامل موارد زیر می شود:
- بیقراری
- بیخوابی
- افزایش انرژی
برخی بیماران در زمان شیدایی بر این باور تکیه دارند که خواب به معنای واقعی وقت تلف کردن است. آنها ممکن است احساس انرژی زیادی داشته باشند و نیاز به امور جنسیِ بدون وقفه شایع و شدید است. خستگی فیزیکی که به دنبال دوره شیدایی که از هر شدتی برخوردار باشد ممکن است افسردگی منجر به خودکشی را محتمل کند.
الگوهای ارتباطی در اختلالات دوقطبی
الگوهای ارتباطی اغلب غیر قابل پیشبینی، آشفته، تکانشی و بسیار مبتنی بر امور جنسی هستند. برخی افراد دارای خصایص شیدایی برای پیروان یا شاگردان الهام بخش میشوند، چراکه خلق آنها بوسیله به اشتراک گذاشتن طرحواره های باشکوه فرد مبتلا به شیدایی بالا میرود.
یک مثال بالینی
یک زن 28 ساله پرانرژی که قبل تر تشخیص اختلال افسردگی اساسی (MDD) دریافت کرده بود و تحت درمان افسردگی قرار گرفته بود، بعد از پایان یک رابطه صمیمی دچار احساس “پائین بودن” شد. قهوه و داروهای گیاهی انرژی او را بالا برده بود اما او به الکل نیز برای کنترل بی قراری شدید نیاز داشت. بعد از یک شب بیخوابی او ناگهان احساس تحریک شدگی و به وجد آمدن پیدا کرد. بیش از اندازه فعال شد و به صورت تکانشی چندین پیشنهاد آشنایی که بوسیله آنها احساس برانگیختگی جنسی کرد را پذیرفت. به سرعت با هزینه زیادی کمد لباسی خود را با هزینه بالایی تغیر داد.
او گمان میکرد توانایی خاص رسالت دارد و سعی میکرد آینده دوستان و همکاران خود را پیشبینی کند. از آنجایی که بیش برانگیختگی او به درستی متمرکز نشده بود عملکرد شغلی او به شدت کاهش یافت. خانواده به او کمک کردند تا وارد یک برنامه بیماران بستری شده و دارو مصرف کند. در آن زمان او قادر به برقراری یک رابطه درمانی نبود.
درمان اختلال دوقطبی
دارو درمانی هایی که برای اختلال دوقطبی بکار برده می شوند، حتی در دوره بستری در بیمارستان که کنترل شده و دقیق در اختیار بیماران قرار داده می شوند، مانع عود مجدد اختلال و بستری های مکرر بعدی نمی شوند. گرچه تثبیت کننده های خلق مثل لیتیوم و کاربامازپین به افراد در فرونشاندن مرحله حاد بیماری کمک می کند، اما حدود دو سوم افرادی که فقط دارو مصرف می کنند این مراحل حاد را حتی با شرایط بدتری دوباره تجربه می کنند. علاوه بر این عوارض جانبی جدی بعد از مصرف این قبیل داروها در بیماران گزارش می شود. بنابراین دارو برای دردصد کمی از افراد توصیه شده است. در مقابل نتایج پژوهش هایی در این زمینه نشان دادند که مشاوره خانواده یا سایر شهرها در بهبود و مدیریت شرایط نتایج معنی داری به همراه داشته است.
در ادامه برخی از رواندرمانی های موجود در این زمینه به اختصار مرور می شوند. امروزه دسترسی به این رواندرمانی ها کار دشواری نیست بخصوص بخاطر امکاناتی که مشاوره آنلاین در این زمینه فراهم آورده است.
درمان شناختی رفتاری اختلالات دوقطبی
این رویکرد درمانی شامل یادگیری، شناسایی و اصلاح الگوهای فکری می شود که بر نوسانات خلقی موثر هستند. در این اختلال، افکار (مثبت یا منفی) فرد در پاسخ به وقایع بیرونی یا درونی نوسانات شدیدی را ایجاد می کنند. برخی مواقع این وقایع علائم یا همان واکنش های جسمی هستند. ماهیت آموزشی این رواندرمانی از طریق ارتقاء بخشیدن به خود تنظیمی است. که درنتیجه از عود بیماری جلوگیری می کتد.
پژوش ها نشان دادند اصلاح شناخت ها علاوه بر خود تنظیمی و کنترل هیجان ها، تاثیر مثبتی در کنترل استرس و درمان ضطراب زندگی دارد. پیشینه زندگی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نشان داده که پیش از تجربه یک دوره بیماری حوادث استرس زا مشاهده می شود. این استرس ها بخصوص استرس های خانوادگی در شروع دوره های مجزایی از بیماری نقش ماشه چکان را دارند. بنابراین علاوه بر اصلاح شناخت ها، آموزش راهکارهایی برای مقابله موثر با عوامل استرس زا ضروری به نظر می رسد.
رفتار درمانی دیالکتیک
با وجود اثبات اثربخشی شناخت درمانی در بهبود افسردگی، اما اثربخشی آن در درمان دوره های شیدایی در حال مطالعه است. هدف اصلی درمان دیالکتیک ایجاد تعادل بین تغییر و پذیرش است. در این درمان به افراد کمک می شود تا پاسخ های هیجانی خود به رویدادها را تنظیم کنند. قبل از مدیریت پاسخ هیجانی لازم است که فرد نسبت به هیجان های خود آگاهی داشته باشد. درمان دیالکتیک با استفاده از تمرین های ذهن آگاهی به افزایش آگاهی هیجانی افراد کمک می کند.
تکانشی بودن یا پاسخ های شتاب زده رفتاری است که فرد مبتلا به اختلال دوقطبی نیاز به اصلاح آن دارد. تکانشگری، رفتارهای مخاطره آمیزی را شامل می شود که حاصل بی ثباتی هیجانی است. در این درمان با تکیه بر یادگیری و همدلی، مهارت های انطباقی به بیمار آموزش داده می شود. تا در نتیجه از چرخه معیوب رفتارهای تکانشی و بی ثباتی هیجانی جلوگیری شود. برای دریافت نوبت مشاوره روانشناسی می توانید به بهترین کلینیک روانشناسی تهران مراجعه فرمائید.
دکتر رامین علوی نژاد