کودکی شاد

این موضوع به خوبی درک شده است که یک کودکی سخت می تواند احتمال بیماری روانی را در بزرگسالی افزایش دهد. اما طبق تحقیقات جدید، یک کودکی شاد و امن همیشه یک فرد را از ابتلا به بیماری روانی بعدی در زندگی محافظت نمی کند. در ادامه با نظریات یک دکتر روانشناس در تهران در این باره همراه باشید.

کودکی شاد

مطالعات صورت گرفته در دانشگاه کانبرا چگونگی ارتباط تجارب اولیه کودکی با مسیرهای مختلف رشد را بررسی کرد. این سئوال بررسی شد که چگونه کودکی شاد ممکن است با سلامت روانی ضعیف در بزرگسالی مرتبط باشد.

تجربیات مثبت و منفی دوران کودکی می توانند در بزرگسالی به شکل اضطراب یا سایر اختلالات روانشناختی آشکار شوند. محققان معتقدند که این توانایی ما برای سازگاری یا عدم سازگاری است که با سناریوهای غیر منتظره مرتبط با سلامت روان بزرگسالی همبسته است.

در برخی کشورهای اروپایی، تقریباً 50 درصد مردم در دوره ای از زندگی خود بیماری روانی را تجربه می کنند. به طور تقریبی 314000 کودک 4 تا 11 ساله (تقریبا 14 درصد) در یک کشور اروپایی دچار اختلال روانشناختی می شوند.

مشکلات سلامت روان هزینه سنگینی دارند

هزینه خدمات مربوط به بهداشت روان یک کشور حدود 9/9 میلیارد دلار یا به ازاء هر نفر حدود 400 دلار برآورد شده است.

مطالعات مختلف نشان دادند افراد دارای تجربیات منفی و غیرقابل پیش بینی در اوایل زندگی، بعدا ساختار ضعیفی در سلامت روان – از جمله افسردگی و پارانویا – خود پیدا می کنند. همچنین پژوهش ها نشان دادند کودکانی که در محیط های پایدار و حمایتی بزرگ می شوند نیز می توانند در معرض خطر علائم اضطرابی در بزرگسالی باشند.

این دیدگاه تا حدودی از پیشینه پژوهشی برخوردار است. ماهیت بی نظیر بیماری های روانی روز به روز روشن تر می شود. و بینش های کلیدی در مورد عوامل خطر بالقوه برای همه کودکان آشکار می شود. در هر حال بهتر است که برای درمان افسردگی کودکان از سنین کم اقدام کنید.

کودکی شاد

با گسترش شیوع مشکلات سلامت روان، ضروری است که ما دانش خود را در مورد این شرایط بسیار پیچیده و متنوع نیز گسترش دهیم.

برخی پژوهش ها نشان دادند که مشکلات روانشناختی روانی صرفا در اوایل زندگی تعیین نمی شود. کودکی که در خانه ای شاد بزرگ می شود، همچنان می تواند بزرگ شود و دچار یک اختلال سلامت روان شود.

درک تاثیرگذاری کودکی شاد بر سلامت روان در بزرگسالی ممکن است به عواملی وابسته باشد که هنوز به طور جامعی مطالعه نشده باشند. بالطبع دانش محدودی درباره آنها وجود دارد.

انتظارات برآورده نشده و پریشانی بزرگسالی

این فرضیه مطرح شده است که انتظارات ما در مورد محیط و توانایی سازگاری ما با شرایط زمانی که این انتظارات برآورده نمی شوند، در تجربه پریشانی بزرگسالی تأثیر می گذارد.

کودک نیاز دارد یاد بگیرید که چگونه خود را با تغییر سازگار کند. یاد بگیرد که چگونه با شرایط استرس زا مقابله کند. در این شرایط در پاسخدهی به آسیب ها و سایر عوامل تهدید کننده سلامت روان در بزرگسالی عملکرد بهتری خواهد داشت. در اینجا اهمیت تربیت کودک بیش از پیش آشکار می شود.

ریشه های بیماری های روانشناختی

در سال های اخیر، علاقه زیادی به پژوهش و تحقیقات روانشناسی شکل گرفته است. از جمله جستجوی علل احتمالی بیماری های روانشناختی در بزرگسالان ز این موارد است. بیشتر این مطالعات حوزه بزرگسالی لزوماً با استفاده از داده های مقطعی یا پیگیری کوتاه مدت، اطلاعات دموگرافیک و خانوادگی انجام شده اند. این موارد عمدتاً به داده های گذشته نگر وابسته بوده اند. آنها معمولاً از نمونه های نسبتاً کوچک یا سری های بالینی که نمایانگر جمعیت عمومی نیستند استفاده کرده اند.

با استفاده از نتایج این مطالعات، درک نسبی از علل بیماری های روانشناختی پیچیده بدست آمده است. این علل چند عاملی و شامل موارد زیر هستند.

ژنتیک

تجربیات کودکی

ویژگی های شخصیت

وقایع مهم زندگی

کیفیت روابط فعلی

سطح اقتصادی

وضعیت اجتماعی

سبک زندگی نابهنجار مانند سوء مصرف الکل و مواد مخدر

افزایش سن

آسیب های کودکی و اختلالات بزرگسالی

برخی موارد به عنوان عوامل خطرساز  برای تظاهر اختلالات روانشناختی پذیرفته شده اند. مانند ژن های خانوادگی، فقر نسبی، تروما شدید، آزار جنسی یا جسمی، رویدادهای منفی مکرر، حوادث منفی غیر منتظره، و بیکاری طولانی مدت.

کودکی شاد

همه این موارد ممکن است در کودکی تجربه شوند. ما نیازی به تحقیق نداریم تا متوجه شویم این موارد آسیب زا هستند. فقر، تحصیلات ناکافی و حوادث زندگی مانند از دست دادن پدر یا مادر یا آواره شدن به عنوان پناهنده در اثر جنگ یا آسیب هایی مانند سوء رفتار جنسی از کودکان، بیماری های روانشناختی بزرگسالی از قبیل افسردگی یا اضطراب را پیش بینی می کند. همچنین برای بحث در مورد پیشگیری از چنین شرایطی نیازی به شواهدی از پیامدهای بعدی مانند بیماری روانی لازم نیست.

مشکلات کودکی اجتناب ناپذیر نیستند

قوی ترین استدلال به لحاظ حقوق بشر است. با این حال ممکن است مردم گمان کنند که این دیدگاه مبالغه آمیز هست. یا تصور کنند که این موارد فقط بخشی از زندگی بشر است و کودکان به هر حال از پس آنها بر می آیند. ما نباید این موارد را به عنوان بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی بشر بدانیم. بلکه افراد برای یک زندگی بهتر برای فرزندان خود تلاش می کنند. از این طریق برای یک زندگی بهتر در بزرگسالی می توان امیدوار بود. حتی وقتی بیماری هایی از قبیل اوتیسم مطرح باشد، احتمال سازگاری در بزرگسالی کم نخواهد بود.

در کودکان مانند بزرگسالان واکنشهای مختلفی نسبت به ناملایمات وجود دارد. گرچه به نظر می رسد برخی از قربانیان حوادث یا شرایط آسیب زا دوران کودکی سالم مانده اند، اما برای بسیاری از آنها “غلبه بر رنج” امکان پذیر نیست. علاوه براین بسیاری به دلیل تجربه ای که در آن قربانی شده اند (به عنوان مثال تجاوز، بی سوادی، فقر مستمر) سرزنش می شوند.

در این شرایط ما برای اقدامات پیشگیرانه، به تحقیق نیاز داریم. شواهد علمی به اقدامات پیشگیرانه را در دوران کودکی اهمیت می دهند. بهترین نتایج احتمالاً از برنامه های حرفه ای پیشگیری و ارتقا سلامت حاصل می شوند. کمبود نسبی چنین برنامه هایی در حال حاضر مشکلات را بسیار دشوارتر می کند.

آیا رفاه کودکی الزاما در بزرگسالی نیز ادامه میابد؟

ما در مورد تداوم مشکلات بهداشت روان کودکان و نتایج آن در بزرگسالی چیزهای زیادی می دانیم. اما در مورد تداوم رفاه دوران کودکی یا ارتباط آنها با سلامت روان در زندگی بزرگسالان بسیار کم می دانیم.

کودکان آشفته به احتمال زیاد به بزرگسالانی آشفته تبدیل می شوند. اما چقدر احتمال دارد که بچه های خوشحال و منظم در بزرگسالی نیز شکوفا شوند. با استفاده از داده های یک مطالعه طولی منحصر به فرد، که در آن یک نمونه از کودکان متولد 1946 در انگلیس، تا میانسالی پیگیری شده اند به این سوال پرداخته شد. اطلاعات مربوط به جنبه های مثبت بهزیستی برای این گروه از اوایل نوجوانی و پیگیری های آنها در سن 36 ، 43 و 53 سالگی در دسترس است. مطالعه فوق با تحقیق در مورد تداوم مشکلات بهداشت روان و همچنین با تحقیق در مورد ویژگی ها و رفتارهای بزرگسالان خوشحال انجام پذیرفت.

تداوم مشکلات بهداشت روان

مجموعه ای از شواهد تا به حال نشان دادند که مشکلات عاطفی و رفتاری در دوران کودکی تداوم مشکلات بزرگسالان را بهمراه دارند. به عنوان مثال، نوجوانان افسرده 2 تا 7 برابر بیشتر احتمال دارد که در بزرگسالی افسرده شوند. مشکلات رفتاری یا رفتارهای ضد اجتماعی در کودکان، ضعف سلامت روانی و عملکرد اجتماعی ضعیف در بزرگسالی را پیش بینی می کند. با این حال، تمام این تأثیرات می تواند توسط مجموعه ای از عوامل دیگر از جمله زمینه اقتصادی اجتماعی یا محیط های حمایت کننده تعدیل یابند.

کودکی مثبت و بزرگسالی عاری از اختلالات

ارتباط بین یک کودکی مثبت و نتایج مثبت بزرگسالی صرفاً به معنای عدم وجود مشکلات بهداشت روان نیست. محیط و ویژگی هایی که منجر به تداوم مشکلات بهداشت روان می شوند بررسی شدند. همچنین عوامل مرتبط با سطح بالای رفاه در کودکی مرور شدند. درنتیجه این فرضیه توسط برخی مطاعات پیشین تائید شده که رفاه مثبت در کودکان با تحصیلات عالی، موقعیت شغلی بالاتر و احتمال بالاتر ازدواج موفق مرتبط است. برخی از این پژوهش ها در مدلهای غیر تعدیل شده انجام پذیرفتند. وقتی مدلها برای عوامل مخدوش کننده احتمالی تعدیل شدند، بین رفاه دوران کودکی و تحصیلات، شغل یا وضعیت تأهل رابطه معناداری پیدا نشد.

این یک یافته جالب است

زیرا شواهد زیادی وجود دارد که نشان داده اند سلامت روانی ضعیف در دوران کودکی با مشکلات در هر سه زمینه همراه است. یافته های جدید این فرضیه را مطرح می کند که بهزیستی مثبت در کودکی صرفاً با فقدان مشکلات روانشناختی در بزرگسالی همراه نیست.

کودکی شاد

یافته های اخیر همچنین دانش فعلی مربوط به تداوم مشکلات بهداشت روان دوران کودکی و نتایج بعدی بزرگسالان را ارتقا می بخشد. بسیاری از مطالعات در مورد عواقب طولانی مدت مشکلات عاطفی و رفتاری دوران کودکی انجام شده است. بدین ترتیب که احتمال بروز بیماری روانی بعدی و همچنین مشکلات تحصیلی، اشتغال و روابط اجتماعی افزایش می یابد. ممکن است کودکی شاد نشان دهنده عدم وجود مشکلات در بزرگسالی باشد. پس انتظار پیدا می کنیم که گروهی از کودکان دارای مشکلات عاطفی یا رفتاری عملکرد ضعیفی در سازگاری بزرگسالی داشته باشند.

این یافته به طور نسبی در مورد رضایت شغلی و خانوادگی، تماس با دوستان و خانواده و فعالیتهای اجتماعی مشاهده شده است. اما وقتی مطالعات دقیق تری انجام گرفت احتمال سازگاری مشاهده شد. به عبارتی تنها یافته قابل توجه سطح پایین تماس با دوستان یا خانواده در اعضای گروهی بود. این موضوع به عنوان مشکلات عاطفی در کودکی گروه بندی شد.

توجه به یک نکته همچنان مهم است. مقوله های کودکی مثبت، مشکلات رفتاری و عاطفی کمتر در یک طبقه می گنجند. با این حال نتایج مطالعات اخیر نشان دادند یک چهارم افرادی که کودکی شاد و  مثبتی داشتند نیز مشکلات رفتاری یا عاطفی بعدی را تجربه می کنند. این یافته پژوهشی اخیر نشان داده است که سلامتی میانسالی می تواند به طور متمایز در افرادی که در کودکی دارای مشکل سلوک بوده اند شکل بگیرد.

بهترین رویکرد والدین نسبت به دوران کودکی

در مجموع، مطالعات قبلی در مورد رشد کودک بر موارد زیر تاکئید کرده اند.

اهمیت تجربیات مثبت کودک به ویژه موارد مرتبط با دلبستگی والدین و کودک

فرزندپروری مثبت به عنوان مثال، گرمی والدین، ​​پاسخگویی و حمایت از آنها)

سلامت خانواده و روابط مثبت با دوستان در مدرسه و در جامعه

رشد بهینه و مثبت در دوران کودکی به همراه کودکی شاد به سلامت بزرگسالی کمک می کند. مطالعات نشان دادند تجربیات مثبت دوران کودکی که نتایج معنی داری در بزرگسالی به همراه دارند بیشتر شامل حمایت عاطفی و اجتماعی است.

حمایت عاطفی و اجتماعی در دوران کودکی

حمایت اجتماعی و عاطفی اولیه به عنوان پیش زمینه لازم در کودکان خردسال تا 5 سال برای ایجاد روابط نزدیک و امن با همسالان و بزرگسالان تعریف می شود. تجربه، تنظیم و ابراز احساسات به روشهای مناسب اجتماعی و فرهنگی، کاوش محیط و یاد گیری همه در ابتدا در متن خانواده شکل می گیرند. برای دریافت نوبت از مشاوره خانواده از طریق همین سایت اقدام فرمائید.

در میان بسیاری از مهارتها و ویژگیهای بنیادی اجتماعی و عاطفی، محققان به طور مداوم موارد زیر را مورد تاکئید قرار داده اند:

بیان احساسات

مدیریت احساسات خود

 توانایی تجسم

همدلی

کنترل تکانه ها

اعتماد به نفس

توانایی توسعه و حمایت از روابط با دیگران

دهه هاست که تحقیق و رواندرمانی پیرامون درک و حمایت از رشد اجتماعی و عاطفی کودکان خردسال وجود دارد. شایستگی های اجتماعی و عاطفی به طور فزاینده ای با موفقیت کودکان در مدرسه همراه است. همچنین در سایر محیط ها  و در مراحل بعدی زندگی تا بزرگسالی نیز مهم شناخته می شوند. به گفته یک دکتر روانشناس کودک در تهران اهمیت رشد مثبت اجتماعی و عاطفی برای بهزیستی کلی کودک همچنان برجسته است.

کودکی شاد

تجارب اجتماعی و عاطفی با مراقبین اولیه و همچنین تعاملات با سایر کودکان و بزرگسالان در اوایل زندگی زمینه را برای شکل گیری آینده شخص فراهم می کند. با رشد مهارت های اجتماعی و عاطفی در کودکان، اعتماد به نفس و شایستگی لازم برای ایجاد روابط، حل مسئله و کنار آمدن با احساسات کسب می شود.

مهارت های اجتماعی و عاطفی و نه کودکی شاد در هنگام ورود به مدرسه بهترین پیش بینی کننده شایستگی های بعدی مانند مدیریت رفتار، ایجاد ارتباطات اجتماعی و تحمل ناامیدی هستند. برخی كودكان دارای كنترل بیشتری بر خود هستند (جنبه ای از خودتنظیمی). آنها احتمالاً به بزرگسالی با سلامتی بهتر تبدیل می شوند. به عنوان مثال، سلامت جسمی بهتر، سوء مصرف مواد كمتر، وضعیت اقتصادی بهتر و اقدمات مجرمانه كمتری دارند.

افزایش آگاهی از آسیب های جدی

رویکرد جدیدی برای افزایش آگاهی از سلامت روان شکل گرفته است. با حمایت از سیاست های مبتنی بر رویکردهای روانشناسی این آگاهی از مشکلات رفتاری کودکان امکان پذیر است. یک مطالعه در سال2010 در این رابطه انجام پذیرفت. طی مداخلات انجام شده با ده هزار نوجوان در 10 کشور اروپایی آگاهی افزایی صورت گرفت. نتایج نشان داد در حیطه “رفتار جوانان و سلامت روان” کاهش رفتارهای نابهنجار صورت گرفته است.

طی این مداخلات نوجوانان دارای چالش های بهداشت روان از طریق جلسات 45 دقیقه ای حمایت روانشناختی دریافت کردند. این امر کاهش آشفتگی جوانی و حتی رفتار خودکشی را به همراه داشت. پروژه هایی با رویکرد مشابه انجام گرفت. اقدام جهت پیشگیری از خودکشی با هدف کاهش خودکشی در میان نوجوانان و اجرای مداخلات مرتبط با خودکشی نیز معنی دار گزارش شدند. برخی علائم از قیبل حالت تهوع یا اسهال، علائم شبیه آنفولانزا، تحریک پذیری، اضطراب و گریه ممکن است کمتر وجود داشته باشد. “سندرم قطع” توصیف بهتری نسبت به “واکنش ترک” است. واکنش ترک عبارتی است که برای بیماری اعتیاد استفاده می شود. بعد از مطالعه این مقاله اگر نیازه به ویزیت روانشناس پیدا کردید می توانید از صفحه اصلی سایت برای رزرو نوبت استفاده فرمائید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.