ذهنیت کودک آسیب پذیر
افرادی که از مشکلات عاطفی رنج می برند معمولا ذهنیت های کودک از قبیل ذهنیت کودک آسیب پذیر را به شدت تجربه می کنند. محرک های کوچک می توانند احساسات منفی قوی را برانگیزند، حتی اگر حادثه از منظر عینی تر بی اهمیت باشد.
این ذهنیتهای طرحواره به چهار دسته سازمان دهی میشوند: ذهنیت های کودک، ذهنیت های مقابله ای، ذهنیت های والد، و ذهنیت های بزرگسال سالم. ذهنیت های میتوانند سازگار (حالت بزرگسالان سالم و کودک شاد) یا ناسازگار (هر حالت دیگر) باشند.
ذهنیت های طرحواره چیست؟
مدل اصلی از طرحواره درمانی ناسازگار اولیه از ذهنیت ها بهعنوان چارچوبی وحدت بخش استفاده کرد.. ذهنیت به بخشی از “خود” اشاره دارد. طرحواره یک ویژگی یا بخش پایدارتر از خود می باشد. ذهنیت شامل حالات خلقی شما و همچنین رفتارها و شناخت ها می شود. ذهنیت های در امتداد یک زنجیره تفکیک وجود دارند. در یک طرف، ذهنیت های وجود دارند که به طور انعطافپذیری به درجات و اشکال بیانی مناسب تغییر میکنند و با هم ترکیب میشوند. اما در سمت دیگر انعطاف به میزان کمتری وجود دارد.
چرا روانشناس با ذهنیت های طرحواره کار می کند؟
بسیاری از مردم با اکثر 18 طرحواره ناسازگار اولیه همذات پنداری می کنند. علاوه بر این، اغلب جابجایی سریعی بین طرحواره های مختلف و استراتژی های مقابله ای وجود دارد.
ذهنیت کودک آسیب پذیر
ذهنیت های کودک بخشهایی از “خود” (یا بازنمایی از خود) هستند که در دوران کودکی در پاسخ به والدین و سایر تجربیاتی که با آن مواجه شده اند، به وجود آمده اند. به مفهوم “کودک درون” که بسیاری از درمانگران درباره آن نوشته اند فکر کنید. واژه کودک آسیبپذیر یک اصطلاح کلی است که برای توصیف بخشی از خود به کار میرود که تمام دردهای عاطفی مربوط به دوران کودکی را در خود جای داده است.
تمام احساسات، باورها و رفتارهایی که به دلیل تجربیات و روابط منفی دوران کودکی به وجود آمده اند، متعلق به ذهنیت کودک آسیب پذیرهستند. درد همراه با آزار جسمی، عاطفی و جنسی؛ رها شدن و سبکهای فرزندپروری مبتنی بر غفلت یا نادیده گرفته شده، همه در اینجا و در ذهنیت کودک آسیب پذیر ذخیره میشوند.
نیازهای برآورده نشده
ممکن است انواع مختلفی از ذهنیت های کودک آسب پذیر وجود داشته باشد، مانند «کودک آزار دیده»، «کودک رها شده»، «کودک تنها»، «کودک سوگوار» و غیره. این نوع ذهنیت کودک جایی است که تمام نیازهای برآورده نشده کودک در آن ساکن است. اینکه چگونه ابعاد ذهیت کودک خود را چگونه شناسایی می کنید بسیار به تجربیات شخصی دوران کودکی شما بستگی دارد.
بخش اساسی درمان، اتصال مجدد و بهبود این ذهنیت، با راهنمایی یک روانشناس ماهر و با تجربه در هنر بازنویسی روان است. با کمک درمانگر خود قادر خواهید بود این بخش هایی را که قبلاً آنها را قطع کرده یا انکار کرده اید ملاقات کرده و دوباره با آنها ارتباط برقرار کنید تا بتوانید با آن کنار بیایید و زندگی را ادامه دهید.
چرا گذشته را فراموش نکنیم
بسیار طبیعی است که مردم بخواهند جنبه هایی از گذشته خود را «فراموش کنند» یا نادیده بگیرند تا به زندگی ادامه دهند و از احساس ناراحتی و خاطرات ناراحت کننده اجتناب کنند. با این حال، وقتی فراموشی را حتی به صورت خودآگاه انجام میدهیم، بخشهایی از خود را پشت سر میگذاریم که همچنان احساس طرد شدن و طرد شدن میکنند و میتوانند ناخودآگاه بر احساس ما، شریکهایی که انتخاب میکنیم و هر نوع تصمیمی که میگیریم تأثیر بگذارند.
ممکن است بازنمایی های «کودکی» زیادی از “خود” در درون همه ما وجود داشته باشد. به این معنا که یک فرد ممکن است ذهنیت های کودک درونی دردناک یا آسیب پذیر زیادی داشته باشد.
چیزی که باید درک کرد این است که این “بخش های کودک خود” اغلب تمایل دارند در یک پیچ و تاب زمانی گیر کنند – گویی در گذشته گیر کرده یا به دام افتاده اند. فقط با آگاهی از آنچه در آن زمان اتفاق افتده، برقراری ارتباط مجدد با تمامی خود امکان پذیر می شود و بهبود بخش های آسیب پذیر کودک در یک طرحواره درمانی خوب امکان پذیر می شود. تنها زمانی که با کمک روانشناسان این کار را انجام می دهید، می توانید خود را به گونه ای واقعی بپذیرد و دوست داشته باشید. این باعث بهبودی طولانی مدت و تغییرات واقعی در زندگی شما می شود.
انواع ذهنیت های کودک آسیب پذیر
کودک تنها
احساس می کند کودکی تنهاست و فقط در حدی پذیرش دارد که بتواند والدینش را تحسین کند. از آنجایی که عموماً مهمترین نیازهای عاطفی کودک برآورده نشده است، در بزرگسالی بیمار معمولاً احساس پوچی، تنهایی و از نظر اجتماعی غیرقابل قبول بودن، لایق عشق نبودن، و دوست نداشتنی بودن می کند.
کودک رها شده و آزاردیده
درد عاطفی و ترس شدید از رها شدن را احساس می کند که ارتباط مستقیمی با سابقه سوء استفاده دارد. ویژگی های یک کودک گمشده را دارد: غمگین، ترسیده، آسیب پذیر، بی دفاع، ناامید، نیازمند، قربانی، بی ارزش و گمشده. در بزرگسالی بیماران شکننده و کودکانه به نظر می رسند. آنها احساس درماندگی و تنهایی می کنند و وسواس زیادی برای یافتن شخصیت والدینی دارند که از آنها مراقبت کند.
تحقیر شده/ کودک فرودست
زیرگروهی از ذهنیت کودک رها شده و آزاردیده است. در آن بیماران تحقیر و حقارت مربوط به تجربیات دوران کودکی را در بزرگسالی و درون و بیرون از خانواده تجربه می کنند.
ذهنیت کودک وابسته
بیمار احساس ناتوانی می کند و تحت تأثیر مسئولیت های بزرگسالان قرار می گیرد. تمایلات منفعلانه قوی نشان می دهد و می خواهد از او مراقبت شود. این ذهنیت غالبا مربوط به عدم توسعه خودمختاری و اتکا به خود می باشد، که اغلب ناشی از تربیت استبدادی است.
درمان ذهنیت های کودک آسیب پذیر
زیگموند فروید در قدیم چه خوب گفت مهمترین هدف درمان این است که یاد بگیری مادر و پدر خوبی برای خودت باشی. روانشناسان فکر می کنند که دو موضوع برای این امر به ویژه مهم است: اول، شما باید با ذهنیت های آسیب پذیر خود تماس برقرار کنید. دوم، شما باید یاد بگیرید که آنها را به خوبی مدیریت کنید.
برقراری ارتباط با ذهنیت آسیب دیده ممکن است برای شما آسان نباشد. بسیاری از مردم در به خاطر سپردن دوران کودکی خود با مشکل مواجه هستند، یا برایشان ناراحت کننده است که با خاطرات دوران کودکی کنار بیایند.
بسیاری از مردم به دلیل احساسات منفی ناشی از آن حتی ذهنیت کودک خود را رد می کنند، تا حدی که واقعاً از آن متنفر می شوند. متأسفانه، این نگرش چیزی برای کاهش احساسات مشکل ساز شما انجام نمی دهد.
راه های مختلفی برای برقراری ارتباط با حالت کودک آسیب پذیر شما وجود دارد. یکی از بهترین راه ها استفاده از تمرینات تصویرسازی ذهنی است. در این تمرینات شما احساسات خود را با تصاویر یا ایده های موجود در تخیل خود پیوند می دهید.
گام دوم یا همان یادگیری مدیریت خوب از حالت کودک آسیب پذیر ممکن است بسیار چالش برانگیز باشد. یک پیش شرط مهم برای مراقبت خوب این است که “دنیای درون” خود را بپذیرید، حتی اگر گاهی اوقات دشوار باشد. سعی کنید دریابید که نیازهای واقعی کودک درونی شما چیست. با گذشت زمان شما بهتر متوجه خواهید شد که به چه چیزی نیاز دارید.