به کودک افسرده کمک کنیم

همه والدین اولویت یکسانی دارند: آنها فقط می خواهند فرزندشان شاد باشد. البته آن‌ها می‌دانند که هیچ‌کس نمی‌تواند همیشه خوشحال بماند. اما این نباید باعث ‌شود که از سلامت فرزندشان غفلت کنند. ناکامی و ناامیدی به عنوان بخش‌های عادی رشد تلقی می‌شوند. اما چگونگی کمک به کودک افسرده نیازمند دانش و آگاهی والدین می باشد.
برای دریافت یک مشاوره خانواده از طریق همین وب سایت می توانید نوبت خود را رزرو فرمائید.

کودک افسرده کمک
مشاهده دوره‌های مکرر غم و اندوه شدید – که ممکن است هیچ دلیل آشکاری نداشته باشد – می‌تواند باعث شود والدین احساس درماندگی، اضطراب و گناه کنند. حتی اگر والدین هیچ کاری “اشتباهی” انجام ندهند، اجتناب از سرزنش خود در این موقعیت بسیار دشوار است.

احساس گناه به ندرت مفید است، بنابراین حفظ یک دیدگاه سالم مهم است: بیشتر کودکان درست مانند اکثر بزرگسالان گهگاه دچار غم می شوند. علاوه بر این، اگرچه اختلالات افسردگی در کودکان مدرسه ای کمتر اتفاق می‌افتد (در مقایسه با میزان بالای افسردگی که در نوجوانان و بزرگسالان دیده می‌شود)، اما افسردگی دوران کودکی نیز اتفاق می‌افتد.

قبل از اینکه به کودک افسرده کمک کنید دلائل آن را بشناسید

حدود سه درصد از بچه‌ها در دوران کودکی به دوره‌های افسردگی اساسی مبتلا می‌شوند، در حالی که بسیاری دیگر از اشکال خفیف‌تری افسردگی (مانند دیس‌تایمیا) رایج تر است. از آنجا که این شرایط معمولاً به دلیل عدم تعادل شیمیایی در مغز ایجاد می شود، غم و اندوه فرزند شما احتمالاً ربطی به مهارت های فرزندپروری شما ندارد.

به همین ترتیب، گاهی اوقات بچه ها به دلیل شرایطی که تحت کنترل والدین نیست، افسرده می شوند. بیماری جسمی (در فرزند شما یا یکی از نزدیکان او)، ناتوانی های یادگیری، مشکلات اجتماعی در مدرسه، اختلافات خانوادگی و سایر موانع اجتناب ناپذیر می تواند بر سلامت روان کودک شما تأثیر بگذارد. زمان مراجعه به روانشناس را مهم بدانید. در نهایت، برخی از کودکان فقط حساس تر از دیگران هستند. برای یک بچه باهوش و حساس، شکست‌های کوچک – مانند شکست در امتحان یا مشاجره با یک دوست – ممکن است فاجعه بار باشد.

شناخت علائم غم و اندوه مزمن

اگرچه والدین معمولاً نمی‌توانند از غم و اندوه مزمن جلوگیری کنند، اما می‌توانند کارهای زیادی برای حمایت از فرزندتان در حین عبور از این دوره های چالش‌برانگیز انجام دهند. با این حال، ابتدا باید یاد بگیرید که چگونه علائم افسردگی را از یک مورد موقت افسردگی متمایز کنید. کودکان مبتلا به غم و اندوه مزمن معمولاً یک یا چند مورد از تغییرات رفتاری زیر را نشان می دهند:

افزایش تحریک پذیری و تمایل به برانگیختگی زیاد.

گریه کردن با حداقل ناکامی.

خستگی مزمن و مشکلات خواب.

تغییرات در اشتها.

از دست دادن علاقه به فعالیت های لذت بخش قبلی.

کناره گیری اجتماعی.

کاهش ناگهانی عملکرد تحصیلی و/ یا بی علاقگی به مدرسه.

شکایت از “بیماری های خیالی” متعدد، دردها و دردهایی که هیچ دلیل فیزیکی ندارند.

اعتماد به نفس پائین

فکر مشغولی درباره مرگ یا از دست دادن.

کنترل احساسات فرزندتان

زندگی با علائم غم و اندوه مزمن آسان نیست. برخی علائم، مانند طغیان خشم و عدم پذیرش آرامش از سوی والدین، می تواند در والدین را احساس ناامیدی و طرد شدن ایجاد کنند. شکایت از بیماری های خیالی ممکن است تلاشی ساده برای فرار از مسئولیت به نظر برسد. به همین دلیل است که اولین قدم در برخورد با هر کودک غمگین مزمن این است که آرام شوید، یک قدم به عقب بردارید و به خود یادآوری کنید که رفتار او شخصی یا بدخواهانه نیست.

همچنین باید آماده باشید که شرم و سرزنش را کنار بگذارید. به طور خودکار احساسات فرزندتان را تقصیر شما، تقصیر شریک زندگیتان، تقصیر مدرسه و غیره فرض نکنید. طبیعی است که بخواهید پاسخی آسان برای احساسات پیچیده فرزندتان داشته باشید. اما چنین چیزی به ندرت منطبق بر واقعیت است. به جای جستجوی فوری برای علل دردسترس، باید موارد زیر را در نظر داشته باشید.

کودک شما همیشه غمگین نخواهد ماند.

بچه ها طرز فکر بسیار سیاه و سفیدی دارند. بنابراین برای بچه‌های افسرده غیرمعمول نیست که ادعا کنند «همیشه» غمگین هستند. در حالی که در واقعیت، فقط یک روز بد را سپری می‌کنند.

به عنوان یک پدر و مادر، مهم است که احساسات فرزندتان را جدی بگیرید و در عین حال تشخیص دهید که بچه ها تمایل به اغراق دارند. وقتی یک کودک (یا یک بزرگسال) در خلق و خوی بدی است، ذهن خاطرات مثبت را مسدود می کند. به جای آن بر مشکلات موجود تمرکز می کند. بنابراین باید در ارزیابی خود از موقعیت برای تعادل تلاش کنید.

به همه مواقعی فکر کنید که فرزندتان از چیزی لذت می برده است. حتی چیزی کوچک، مانند یک در آغوش گرفتن یا یک غذای گرم. و بدانید که او هنوز هم شادی و رضایت را می تواند تجربه می کند. هنگامی که احساسات غم انگیز فرزندتان را تأیید کردید، سعی کنید به آرامی لحظات شادی را که اخیراً با او به اشتراک گذاشته اید، به او یادآوری کنید. این می تواند نواحی از مغز مرتبط با خاطرات مثبت را دوباره فعال کند.

شما می توانید به کودک افسرده کمک کنید

افسردگی دوران کودکی بسیار قابل درمان است. مغز کودک شما هنوز بسیار انعطاف پذیر است. بنابراین او به طور طبیعی بیشتر از بزرگسالان پذیرای درمان خواهد بود. با مداخله زودهنگام، فرزند شما شانس خوبی برای بهبودی دارد. حتی اگر افسردگی کودک شما صرفاً فیزیولوژیک باشد، رشد مهارت های مقابله ای بهتر به او کمک فوق العاده ای خواهد کرد.

حتی اگر نتوانید فوراً فرزندتان را شاد کنید، باز هم می توانید تغییری عمیق در زندگی او ایجاد کنید. فراهم کردن یک محیط خانه آرام و دوست داشتنی، ارتباط فرزندتان با بهترین روانشناس تهران یا سایر شهرها، و کمک به او برای ایجاد یک شبکه حمایتی مستحکم، همگی می توانند برای بهبود خلق و خوی اولیه او کمک کننده باشند.

3 راهکار برای اینکه به کودک افسرده کمک کنید

علاوه بر یافتن کمک تخصصی برای فرزندتان، باید از راهکارهای زیر در خانه استفاده کنید.

گوش دادن فعال را تمرین کنید.

گوش دادن فعال به جای توصیه ناخواسته یا تلاش برای تغییر احساس فرزندتان، بر همدلی متمرکز است. هنگامی که کودک احساسات خود را توصیف می کند به او گوش دهید. به او بگویید که شما این احساسات را درک می کنید. سپس از او بپرسید که چه چیزی به او کمک می کند تا احساس بهتری داشته باشد.

صبور باشید

اجازه ندهید احساس اضطرار شما بر تعامل شما با فرزندتان مسلط شود. بله، ممکن است بخواهید او در اسرع وقت احساس بهتری داشته باشد، اما نمی توان در این موارد عجله کرد.

محرک های کودک خود را بشناسید. حتی اگر افسردگی فرزند شما ناشی از بیولوژی (و نه محیط) باشد، احتمالاً محرک های خارجی وجود دارد که می تواند آن را بدتر کند. در حالی که برخی از این محرک ها ممکن است اجتناب ناپذیر باشند، برخی دیگر را می توان اصلاح کرد. به عنوان مثال، برخی از کودکان با شنیدن اخبار تحریک می شوند، زیرا بیشتر آنها منفی هستند. خاموش کردن رادیو یا تلویزیون هنگامی که کودک شما در اطراف است می تواند یک راه ساده برای کاهش غم و اندوه او باشد.

آموزش تفکر انتقادی به بچه ها در مورد رسانه نیز راه خوبی برای کاهش محرک های بیرونی است. در حالی که نمی‌توانید فرزندتان را مجبور کنید از بازی‌ها یا نمایش‌های ویدیویی خاص دوری کند، می‌توانید از او بپرسید که چه احساسی در او ایجاد می‌کنند. به عنوان مثال، اگر فرزند شما متوجه شود که پس از انجام یک بازی خشونت آمیز احساس ناراحتی می کند، ممکن است تصمیم بگیرد به میل خود بازی را متوقف کند.

یک شبکه حمایتی در اطراف فرزندتان ایجاد کنید.

فرزند شما ممکن است همیشه به معاشرت با همسالانش علاقه نداشته باشد. اما مهم است که تا جایی که ممکن است ارتباطات اجتماعی ایجاد کنید. بیاموزید که فرزندتان کجا و چگونه با همسالانتان بهترین ارتباط را برقرار می کند. برای مثال، برخی از کودکان افسرده در خانه‌های خود راحت‌تر معاشرت می‌کنند، زیرا در آنجا احساس امنیت بیشتری می‌کنند.

دعوت از بچه های دیگر برای فعالیت های گروهی راهی عالی برای جلوگیری از منزوی شدن این بچه ها است. کودکان عمدتاً بر سر علایق مشترک با هم پیوند می خورند. برای آن‌ها، شناخت و پرورش این علائق، فرصت‌های اجتماعی در دسترس را فراهم می‌کند. بعد از مطالعه این مقاله ممکن است نیاز به مشاوره روانشناسی پیدا کرده باشید. برای دریافت نوبت می توانید از اطلاعات تماس در انتهای همین صفحه استفاده فرمائید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.