اختلال دو قطبی

اختلال دوقطبی

اختلال دوقطبی اولین بار توسط کرپلین “جنون افسردگی- شیدایی” نام گرفت. اما کمی بعد به “بیماری افسردگی- شیدایی” تغیر نام داد. این اختلال شامل وضعیت خلقی نوسان داری بود که به طور کلی هایپومانیک/ شیدایی –  افسردگی توصیف می­ شد. در حالی که معیارهای تشخیصی افسردگی دوقطبی، شبیه به اختلال افسردگی اساسی است، اما بیمار دوقطبی در طی دوره­ های افسردگی به احتمال بالایی بی قراری و خصایص آتیپیک (غیر معمول) را نشان می­دهد. درنتیجه همزمانی خصایص شیدایی را می­توان فهمید. فرد مبتلا به این اختلال نیازمن درمان های بلند مدت توسط بهترین روانشناس در تهران یا سایر شهرها می باشد.

دوره­ شیدایی حداقل 1 هفته طول می­کشد. دوره هایپومانیا حداقل 4 روز. و دوره افسردگی اساسی حداقل 2 هفته به طول می­انجامد. اختلالات دوقطبی شامل دوقطبی I، دوقطبی II و اختلال سیکلوتایمیا است. گفته شده اگر بیماران دوقطبی چهار دوره مجزا (شیدایی، هایپومانیا یا افسردگی اساسی) در طول یک سال داشته باشند ” اختلال دوقطبی چرخه سریع” را به نمایش می­گذارند (علائم پیوسته شیدایی و هایپومانیا یک دوره به حساب می­آیند).

اختلال دوقطبی چیست

تشخیص و علائم

در اختلالات دوقطبی علاوه بر دوره افسردگی باید حداقل یک دوره از خصایص شیدایی (شیدایی کامل، خصایص مختلط یا هایپومانیا) وجود دشته باشد. در دوره ­های کامل شیدایی علائم روانپریشی از جمله توهم یا هذیان­هایی که همخوان با وضعیت خلق هستند، می­توانند وجود داشته باشند. اختلال تفکر صوری نیز ممکن است وجود داشته باشد. دوره شیدایی شامل مدت زمان مجزایی می­شود که فرد دارای خصایص زیر است:

  • خلق تحریک پذیر و بالا
  • عزت نفس ورم کرده
  • کاهش نیاز به خواب
  • کلام پرفشار
  • پرش فکر
  • مشکل در تمرکز و توجه
  • بی قراری روانی- حرکتی و انرژی زیاد
  • توانایی تصمیم گیری ضعیف می شود
  • درگیر شدن در فعالیت­هایی که هرچند لذت بخش باشند اما عواقب خطرناکی دارند (مثل خرج کردن دیوانه وار پول، درگیر شدن در روابط جنسی بی قاعده و تهدید کننده سلامت).

در دوره افسردگی اساسی، علائم شدید هستند و در کارکرد روزمره مثل کار، تحصیل و روابط بین فردی تداخل ایجاد می کنند. برخی از علائم زیر در دوره افسردگی مشاهده می شوند:

  • خلق افسرده (در کودکان به شکل بدخلقی است)
  • از دست دادن علائق
  • تغییر در خوردن (افزایش یا کاهش)
  • تغییر در خواب (افزایش یا کاهش)
  • کندی حرکتی
  • کاهش انرژی
  • احساس گناه و بی ارزشی
  • کاهش تمرکز
  • فکرمشغولی درباره خودکشی
بارگذاری...

تفاوت اختلال دوقطبی نوع I و نوع II

از آنجایی که ممکن است اختلال دوقطبی با دوره ه­ای از افسردگی اساسی آغاز شود ،تشخیص آن نیازمند مشاهدات بلندمدت است. وقتی فرد دوره ­های کامل شیدایی و افسردگی اساسی را داشته باشد اختلال دوقطبی I تشخیص گذاری می شود؛ وقتی حداقل یک دوره از افسردگی اساسی به همراه دوره­ های هایپومانیا وجود داشته باشد اختلال دوقطبی II مطرح می­شود. میانگین سن شروع اوایل 20 سالگی است و زن و مرد به یک میزان مبتلا می شوند.

اختلال سیکلوتایمیا

وقتی اختلال سیکلوتایمیا تشخیص گذاری می­شود که نوسان خلق به طور قابل توجهی وجود داشته باشد اما شدت آن در حدی نباشد که در طبقه اختلال دوقطبی قرار گیرد. در اصل نوسان بین افسردگی و مانیا خفیف روی میدهد. در اختلال سیکلوتایمیا تفاوت جنسیتی وجود ندارد، می­تواند اوایل نوجوانی ظاهر شود و میانگین سنی شروع آن مشابه اختلال دوقطبی است (یعنی اوایل 20 سالگی). از آنجایی که علائم این اختلال شدید نیستند ممکن است افراد برای درمان اقدام نکنند و خطر بدون تشخیص ماندن این اختلال قابل توجه است.

تجربه ذهنی افراد دارای اختلال سیکلوتایمیا شامل احساس کنترل نداشتن بر تغییرات غیرمنتظره است. یک پیامد ذهنی دیگر از این اختلال تجربه احساس بی­ثبات خود است. افراد دارای اختلال سیکلوتایمیا بین احساس ضعف و قدرت، شایستگی و ناشایستگی نوسان دارند. زمانی که متوجه شوند این بی­ثباتی ریشه در نوسانات خلقی دارد از احساس گیجی آنها کم می­شود. گرچه ممکن است شدت علائم و رفتارها در وهله اول به اندازه آنچه در اختلال دوقطبی دیده می­شود جدی به نظر نرسند اما نقش­ های اجتماعی و کارکرد ارتباطی ممکن است به طور جدی تاثیر ببیند.

تفاوت اختلال دوقطبی

تفاوت اختلال دوقطبی با شخصیت مرزی

شاید بزرگترین چالش در تشخیص اختلال دوقطبی شباهت علائم و پدیدارشناختی نسبی آن با سطوح پائین سازمان شخصیت مرزی است (از جمله جامعه ستیزی، خودشیفته، و سازمان­های هیستیریونیک و همچنین تشخیص اختلال شخصیت مرزی). این وضعیت­های شخصیت که با تغیرپذیری خلق مشخص می­شوند در بین بیمارانی که از اختلالات دوقطبی رنج می­برند بسیار شایع هستند و درنتیجه مکن است تشخیص گذاری را پیچیده کنند. یک خطای تشخیصی رایج این است که وجود سازمان­ شخصیت خودشیفته یا نمایشی را پیامد رفتارهای بدون کنترل بیمار که ناشی از وضعیت خلقی هایپومانیا است بدانیم.تفاوت اختلال دوقطبی چرخه سریع با اختلال هویت گسسته

جابجایی بین شخصیت­هایی که چیزی متفاوت از خلق هستند ممکن است به اشتباه چرخه سریع برداشت شود، نزدیک به چهار دوره در روز یا در موارد شدید در هر ساعت و یا دقیقه، چنین سرعت و میزانی چیزی فراتر از هر اختلال دوقطبی است. چرخه­ های سریعتر از این (دوره­ هایی که کمتر از زمان مورد نیاز به طول می­ انجامند، بخصوص اگر در یک روز باشند) یک تشخیص دیگر (مثل جابجایی در بیمار مبتلا به اختلال هویت گسسته) یا یک وضعیت مختلط دیگر که علائم افسردگی و شیدایی همزمان وجود داشته باشند را مطرح می­کند. بیمارانی که خارج از این محدوده باریک قرار بگیرند باید براساس آسیب شناسی اولیه تحت درمان قرار بگیرند. شیدایی محض در اولین سال­های بیماری بیشتر شایع است؛ وضعیت­های مختلط در سال­های بعد وقتی که سرخوشی با خصومت جایگزین شود شایعتر هستند.

تجربه ذهنی وضعیت­های شیدایی

حالت­های عاطفی

به گفته دکتر رامین علوی نژاد: در زمان شیدایی فرد سرخوشی و تحریک پذیری شدیدی را تجربه می­کند که اغلب همراه با بی قراری گذرا و حساسیت بیش از حد به توهین و طرد شدگی مورد انتظار است. شیدایی بوسیله انرژی مازادی تعریف می­شود که:

  • می­تواند به طور مثبت و به عنوان قدرت، توانایی و خلاقیت استفاده شود

یا

  • منفی و به صورت یک فشار داخلی مختل و منحرف کننده مورد استفاده قرار گیرد.

در هردو حالت فشار داخلی بیش از حد می­تواند منجر به رفتار تکانشی و پر خطر شود. بیمارانی که شیدایی را تجربه می­کنند اغلب گزارش­هایی از تمایلات شدید و حتی ناامید کننده به همراه میل جنسی شدید و فقدان بازداری اجتماعی به دیگران می­دهند.

افراد مبتلا به شیدایی ممکن است احساس تنش، گسست و بی­قراری و همچنین خوشحالی کامل و بهزیستی قطعی را تجربه کنند. نوسان خلق سریع آنها همراه با نوسانات مشابه در تجربه “خود” است. بنابراین یک فرد ممکن است برای مدتی احساس حزن، بی استفاده بودن و بی­قراری کند و بلافاصله پس از آن مثل یک قهرمان، پیامبر یا فردی که قدرت­ و انرژی نامحدودی دارد رفتار کند. این تغیرات می­توانند ناگهانی، پیش بینی ناپذیر و غیر قابل کنترل باشند. وقتی شیدایی فروکش می­کند احساس فقدان بوجود می­آید – یک میل شدید برای هیجانات نیرومند، وجد و تولید کردن. بنابراین بسیاری از افرادی که دوره ­های شیدایی را تجربه می­ کنند برای حفظ یا شدت بخشیدن به این دوره ­ها از داروهای بالا برنده (کوکائین) استفاده می­ کنند.

الگوهای شناختی

الگوهای شناختی می تواند موارد زیر را شامل شود:

  • تخیلات شکست ناپذیری
  • استثنایی بودن و داشتن استعداد شناسایی نشده
  • حس توانایی کسب موفقیت در هر زمینه ­ای
  • آرزوی مورد ستایش قرار گرفتن و مشهور شدن

در شیدایی شدید تفکر واضح، منطقی و خطی با اشکال تجربه می­ شود. افراد ممکن است نگران ناتوانی خود در نگهداری افکار دمدمی و پرفشار خودشوند. آنها گاهی احساس سردرگمی می­کنند و در شناسایی اهمیت افکار سبقت گیرنده از هم ناتوان میمانند؛ سایر مواقع ممکن است این آشفتگی فکر را بسیار لذت بخش تجربه کنند. آنها متناوبا محتویات ذهن خود را بدون سانسور یا بازداری بیان می کنند.

وضعیت­های جسمی

وضعیت­های جسمی شامل موارد زیر می شود:

  • بی­قراری
  • بی­خوابی
  • افزایش انرژی

برخی بیماران در زمان شیدایی بر این باور تکیه دارند که خواب به معنای واقعی وقت تلف کردن است. آنها ممکن است احساس انرژی زیادی داشته باشند و نیاز به امور جنسیِ بدون وقفه شایع و شدید است. خستگی فیزیکی که به دنبال دوره شیدایی که از هر شدتی برخوردار باشد ممکن است افسردگی منجر به خودکشی را محتمل کند.

الگوهای ارتباطی در اختلالات دوقطبی

الگوهای ارتباطی اغلب غیر قابل پیشبینی، آشفته، تکانشی و بسیار مبتنی بر امور جنسی هستند. برخی افراد دارای خصایص شیدایی برای پیروان یا شاگردان الهام بخش می­شوند، چراکه خلق آنها بوسیله به اشتراک گذاشتن طرحواره­ های باشکوه فرد مبتلا به شیدایی بالا می­رود.

یک مثال بالینی

یک زن 28 ساله پرانرژی که قبل­ تر تشخیص اختلال افسردگی اساسی (MDD) دریافت کرده بود و تحت درمان افسردگی قرار گرفته بود، بعد از پایان یک رابطه صمیمی دچار احساس “پائین بودن” شد. قهوه و داروهای گیاهی انرژی او را بالا برده بود اما او به الکل نیز برای کنترل بی قراری شدید نیاز داشت. بعد از یک شب بی­خوابی او ناگهان احساس تحریک شدگی و به وجد آمدن پیدا کرد. بیش از اندازه فعال شد و به صورت تکانشی چندین پیشنهاد آشنایی که بوسیله آنها احساس برانگیختگی جنسی کرد را پذیرفت. به سرعت با هزینه زیادی کمد لباسی خود را با هزینه بالایی تغیر داد.

او گمان می­کرد توانایی خاص رسالت دارد و سعی می­کرد آینده دوستان و همکاران خود را پیش­بینی کند. از آنجایی که بیش برانگیختگی او به درستی متمرکز نشده بود عملکرد شغلی او به شدت کاهش یافت. خانواده به او کمک کردند تا وارد یک برنامه بیماران بستری شده و دارو مصرف کند. در آن زمان او قادر به برقراری یک رابطه درمانی نبود.

درمان اختلال دوقطبی

دارو درمانی هایی که برای اختلال دوقطبی بکار برده می شوند، حتی در دوره بستری در بیمارستان که کنترل شده و دقیق در اختیار بیماران قرار داده می شوند، مانع عود مجدد اختلال و بستری های مکرر بعدی نمی شوند. گرچه تثبیت کننده های خلق مثل لیتیوم  و کاربامازپین به افراد در فرونشاندن مرحله حاد بیماری کمک می کند، اما حدود دو سوم افرادی که فقط دارو مصرف می کنند این مراحل حاد را حتی با شرایط بدتری دوباره تجربه می کنند. علاوه بر این عوارض جانبی جدی بعد از مصرف این قبیل داروها در بیماران گزارش می شود. بنابراین دارو برای دردصد کمی از افراد توصیه شده است. در مقابل نتایج پژوهش هایی در این زمینه نشان دادند که مشاوره خانواده یا سایر شهرها در بهبود و مدیریت شرایط نتایج معنی داری به همراه داشته است.

در ادامه برخی از رواندرمانی های موجود در این زمینه به اختصار مرور می شوند. امروزه دسترسی به این رواندرمانی ها کار دشواری نیست بخصوص بخاطر امکاناتی که مشاوره آنلاین در این زمینه فراهم آورده است.

درمان شناختی رفتاری اختلالات دوقطبی

این رویکرد درمانی شامل یادگیری، شناسایی و اصلاح الگوهای فکری می شود که بر نوسانات خلقی موثر هستند. در این اختلال، افکار (مثبت یا منفی) فرد در پاسخ به وقایع بیرونی یا درونی نوسانات شدیدی را ایجاد می کنند. برخی مواقع این وقایع علائم یا همان واکنش های جسمی هستند. ماهیت آموزشی این رواندرمانی از طریق ارتقاء بخشیدن به خود تنظیمی است. که درنتیجه از عود بیماری جلوگیری می کتد.

پژوش ها نشان دادند اصلاح شناخت ها علاوه بر خود تنظیمی و کنترل هیجان ها، تاثیر مثبتی در کنترل استرس و درمان ضطراب زندگی دارد. پیشینه زندگی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نشان داده که پیش از تجربه یک دوره بیماری حوادث استرس زا مشاهده می شود. این استرس ها بخصوص استرس های خانوادگی در شروع دوره های مجزایی از بیماری نقش ماشه چکان را دارند. بنابراین علاوه بر اصلاح شناخت ها، آموزش راهکارهایی برای مقابله موثر با عوامل استرس زا ضروری به نظر می رسد.

رفتار درمانی دیالکتیک

با وجود اثبات اثربخشی شناخت درمانی در بهبود افسردگی، اما اثربخشی آن در درمان دوره های شیدایی در حال مطالعه است. هدف اصلی درمان دیالکتیک ایجاد تعادل بین تغییر و پذیرش است. در این درمان به افراد کمک می شود تا پاسخ های هیجانی خود به رویدادها را تنظیم کنند. قبل از مدیریت پاسخ هیجانی لازم است که فرد نسبت به هیجان های خود آگاهی داشته باشد. درمان دیالکتیک با استفاده از تمرین های ذهن آگاهی به افزایش آگاهی هیجانی افراد کمک می کند.

تکانشی بودن یا پاسخ های شتاب زده رفتاری است که فرد مبتلا به اختلال دوقطبی نیاز به اصلاح آن دارد. تکانشگری، رفتارهای مخاطره آمیزی را شامل می شود که حاصل بی ثباتی هیجانی است. در این درمان با تکیه بر یادگیری و همدلی، مهارت های انطباقی به بیمار آموزش داده می شود. تا در نتیجه از چرخه معیوب رفتارهای تکانشی و بی ثباتی هیجانی جلوگیری شود. برای دریافت نوبت مشاوره روانشناسی می توانید به بهترین کلینیک روانشناسی تهران مراجعه فرمائید.

دکتر رامین علوی نژاد