بحران میانسالی

با افزایش سن، ممکن است شروع به نگاه کردن به دهه های اولیه زندگی خود کنید. شاید با علاقه، شاید با آرامش، اما شاید با کمی حسرت یا پشیمانی. اما الزاما بحران میانسالی را تجربه نخواهید کرد.

نزدیک شدن به میانسالی برای خیلی ها ترس ایجاد می کند. بنابراین شما در این ناراحتی تنها نیستید. گاهی اوقات، ممکن است احساس کنید که «بهترین سال‌های» زندگی پشت سرتان هستند. درنتیجه چیزی جز روزهای طولانی و بدون حادثه، وجودی بی‌هدف، و زوال آرام جسم و ذهنتان باق نمانده است.

همانطور که با این نگرانی‌های وجودی روبرو می‌شوید و با درک این موضوع کنار می‌آیید که زندگی شما شکلی متفاوت از آنچه تصور می‌کردید به خود گرفته است، ممکن است به این فکر کنید که آیا در آستانه بحران وحشتناک میانسالی هستید یا خیر.

بحران میانسالی
تفکر درباره این انتقال نسبتاً رایج است. اما تنها حدود 10 تا 20 درصد از مردم در واقع با نوعی بحران در میانسالی روبرو هستند. بهترین روانشناسان تهران عمدتاً «بحران میانسالی» را یک پدیده گذرا می دانند.

تغییرات مختلفی که با این مرحله جدید در زندگی به وجود می آید اغلب احساسات پیچیده ای را به همراه دارد. این احساسات ممکن است لزوماً باعث ایجاد بحران نشوند، اما کاملاً ارزش کاوش را دارند.

بحران میانسالی مربوط به کدام مرحله زندگی است؟

میانسالی به طور کلی بین سال‌های بین 40 تا 60 سال رخ می دهد. نقش‌ها و مسئولیت‌های جدید، بدون در نظر گرفتن تغییرات در شغل، زندگی خانوادگی و سلامت شما، می‌توانند تصوری از میانسالی ایجاد کند.

شاید شما در سنین پایین صاحب فرزند شده اید، بنابراین وقتی آنها خانه را ترک می کنند هنوز در 40 سالگی خود هستید. یا شاید زندگی شما را به بازنشستگی زودهنگام ترغیب ‌کند و از نظر مالی در شرایط مناسبی باشید. به طور خلاصه، میانسالی می تواند برای هر فرد از نقطه ای متفاوت شروع شود.

برخی از نشانه های محتمل بحران میانسالی

مفهوم “بحران میانسالی” توسط الیوت ژاک روانکاو، در سال 1965 پس از مشاهده تغییرات قابل توجه در یکی از مراجعین میانسال خود، مطرح شد.

مقاله او در مورد این موضوع، زمانی که خود ژاک در اواخر دهه 40 زندگی اش بود، منتشر شد و به آگاهی او از محدودیت ها و مرگ و میر خود اشاره کرد.

به گفته ژاک، این بحران باعث ایجاد احساس افسردگی، اضطراب مربوط به نزدیک شدن به پایان زندگی می شود. او همچنین خاطرنشان کرد که اغلب شامل از دست دادن خلاقیت و اعتماد به نفس است.همراه با اولین نشانه های مرگ و میر، انتقال به میانسالی اغلب با سایر آشفتگی های عاطفی همراه می شود. برخی از آنها شامل:

کاهش شادی و رضایت از زندگی و منابع مورد اعتماد.

بی هدفی یا از دست دادن هدف زندگی.

تردید به خود

ناامیدی از تغییر نقش ها و مسئولیت های زندگی.

بی حوصلگی و نارضایتی از رابطه، شغل یا زندگی.

نگرانی در مورد ظاهر خود و اینکه دیگران چگونه شما را درک می کنند.

فکر درباره مرگ، معنای زندگی و سایر مفاهیم وجودی.

تغییرات در سطوح انرژی، از افزایش بیقراری تا خستگی غیرعادی.

انگیزه یا علاقه کمتر به دنبال کردن اهداف و فعالیت هایی که قبلاً از آنها لذت می بردید.

تغییرات خلقی، از جمله عصبانیت، تحریک پذیری، و غم.

مشکلات جنسی

شکستن کلیشه های جنسیتی

فرهنگ عامه به شما این باور را می دهد که زنان و مردان انواع مختلفی از بحران ها را تجربه می کنند. به اصطلاح بحران میانسالی مردانه ممکن است شامل اتومبیل های شیک، پروژه های خانگی ناتمام، و امور جدید باشد. از سوی دیگر، به اصطلاح بحران میانسالی زنان، ظاهراً شامل گریه، کاهش علاقه به رابطه جنسی و تلاش برای بازگرداندن جوانی است.

با این حال جنسیت به طور خودکار تعیین نمی کند که شما در مورد پیری چه احساسی دارید. هر کسی ممکن است با تغییراتی در سلامت، میل جنسی یا عملکرد مغز، احساس ناراحتی کند. کلیشه های دوتایی محدود کننده و مضر هستند. به ویژه آنجایی که هر کسی را که به عنوان مرد یا زن شناخته نمی شود حذف می کند.

گفته می شود، تغییرات هورمونی مرتبط با یائسگی می تواند ناراحتی جسمی و عاطفی را تشدید کند. و البته، جامعه تمایل دارد زیبایی و مطلوبیت زنانه را به جوانی پیوند دهد. یک نتیجه مشترک. اجازه ندهید در میانسالی به نقش مراقب سوق داده شوید و تمایلات عاطفی و جنسی شما نادیده گرفته شود.

همچنین مطالعه کنید: مشاوره خانواده

آیا بحران میانسالی مراحل مختلفی وجود دارد؟

بسیاری از روانشناسان بحران میانسالی را بیش از یک مرحله دارای ثبات در افراد مختلف، یک افسانه می دانند. در نتیجه، بعید به نظر می‌رسد که فهرستی از نشانه‌های تشخیصی یا مراحل کاملاً تعریف‌شده مبتنی بر شواهد پیدا کنید. بسیاری از آنچه مردم به طور کلی در مورد بحران های میانسالی باور دارند، از تصویر رسانه ها ناشی می شود، نه شواهد علمی.

در واقعیت، عواملی که باعث پریشانی و تنش عاطفی مرتبط با سن می‌شوند، بسته به موقعیت و شرایط منحصر به فرد شما می‌توانند تا حدودی متفاوت باشند.

اگر پریشانی مرتبط با افزایش سن را تجربه کنید، بهتر است برای دریافت مشاوره از روانشناس از صفحه اصلی سایت استفاده فرمائید. به طور کل این دوره را می توان به سه مرحله تقسیم کرد.

ماشه چکان ها

برخی از عوامل استرس زا منجر به نگرانی در مورد پیری، از دست دادن هدف زندگی یا ترس از مرگ می شود. محرک های رایج عبارتند از از دست دادن شغل، نگرانی های سلامتی، مرگ یا بیماری والدین، خروج فرزندان از خانه، یا حتی کار بیش از حد روزانه.

دوره بحران

این مرحله معمولاً شامل بررسی تردیدها، روابط، ارزش‌ها و احساسات خودتان است. اگر آنچه را که کشف می کنید دوست ندارید، ممکن است احساس گمراهی و عدم اطمینان کنید و سعی کنید با کشف احساسات، هویت ها و روابط جنسی یا عاشقانه جدید، زندگی خود را تغییر دهید.

نتیجه گیری

به طور کل، «بحران» معمولاً زمانی پایان می‌یابد که با خودتان احساس راحتی بیشتری کنید و شروع به پذیرش و شاید حتی استقبال از آنچه در زندگی دارید، کنید.

نمودار خوشبختی یک U؟

تحقیقات شواهدی پیدا کرده است که نشان می دهد شادی یا رضایت عمومی از زندگی، شکل U را به خود می گیرد.

در اوایل بزرگسالی شروع به کاهش می کند و در نهایت در اواسط تا اواخر دهه 40 به پایین ترین حد خود می رسد. اما پس از آن، یک بار دیگر شروع به افزایش می کند. این یافته تقریباً جهانی است. مستقل از هر عامل خارجی که ممکن است بر رضایت و شادی زندگی تأثیر بگذارد، برای مردم در 132 کشور در سراسر جهان صادق است.

روانشناسان هنوز نمی‌دانند چرا این افت اتفاق می‌افتد، اما برخی معتقدند که می‌تواند نشان دهنده یک مرحله تکاملی باشد. در هر صورت، ممکن است به توضیح برخی از ناراحتی‌هایی که در میانسالی تجربه می‌کنید کمک کند. این اطمینان خاطر را خواهید داشت که این احساسات دائمی نیستند.

بحران میانسالی چقدر طول می کشد؟

هیچ جدول زمانی مشخصی برای یک “بحران میانسالی” فرضی وجود ندارد. افراد به طرق مختلف احساسات سخت و ناخوشایند را پشت سر می گذارند و این روند همیشه به راحتی اتفاق نمی افتد.

اگر کنار آمدن با پیری و نگرانی‌های وجودی مرتبط با آن نسبتاً آسان است، ممکن است این احساسات را ظرف چند هفته یا چند ماه برطرف کنید.

از سوی دیگر، اگر همچنان با استرس‌های جدیدی روبرو شوید که علاوه بر ناراحتی‌ای که قبلاً تجربه کرده‌اید، عوارض بیشتری را به همراه دارد، دوره بحران می‌تواند چندین ماه یا حتی سال‌ها طول بکشد.

یک مثال

فرزند شما به دانشگاه می رود و شما را در انتظار تجدید رابطه با شریک زندگی خود می گذارد. اما پس از آن، بیماری والدینتان شما را به طور غیرمنتظره ای بار دیگر در نقش مراقب قرار می دهد. خستگی عمومی و ترس از سلامتی آنها، اختصاص انرژی به رابطه عاشقانه خود را دشوار می کند. به خصوص که شما هنوز به طور تمام وقت کار می کنید.

احساس می کنید که شریک زندگی تان کنارتان نیست و تنش بین شما و او بر استرس شما می افزاید. نگرانی های اضافی شروع به شکل گیری می کنند. اگر مستقیماً به این نگرانی‌ها رسیدگی نکنید، احتمالاً باقی خواهند ماند.

چرا این وضعیت اتفاق می افتد؟

بیشتر اوقات، پریشانی مرتبط با سن زمانی شروع می شود که شما با محدودیت های سنی روبرو می شوید. بسیاری از مردم جوانی را مطلوب ترین مرحله می دانند. طیف گسترده ای از محصولات و روش های ضد پیری موجود در بازار صرفا بر این ایده تأکید می کنند که باید به هر قیمتی جوانی و ظاهر را حفظ کنید.

مفروضات فرهنگی در مورد سن نیز وارد عمل می شوند. افراد معمولاً پیری را با تغییرات جسمی و ذهنی ناخواسته مرتبط می‌دانند، مانند:

افزایش وزن

سلامتی پائین و درد

کاهش جذابیت و میل جنسی

تغییر  در روابط

از دست دادن حافظه

از دست دادن امنیت مالی و درآمد

با نزدیک شدن به سال‌های میانسالی، ممکن است قبل از اینکه فرصت تجربه کامل زندگی را داشته باشید، از پیر شدن ترس پیدا کنید. به خصوص اگر هنوز به نقاط عطف یا اهداف شخصی خاصی مانند خرید خانه، ازدواج، یا انتشار کتاب نرسیده باشید.

در عین حال، همان نقاط عطفی که به دست آورده‌اید نیز می‌توانند باعث ناراحتی های میانسالی شوند:

افرادی که صرفا خود را با نقش والدین تعریف می کنند، ممکن است وقتی فرزندانشان خانه را ترک می کنند، احساس از دست دادن و بی هدفی کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.